کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارمیخ کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارمیخ کردن
لغتنامه دهخدا
چهارمیخ کردن . [ چ َ / چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استوار کردن و بستن با چهارمیخ . چهارمیخه کردن . || به چهارمیخ کشیدن . بند کردن : ببر طناب هوس پیش از آنکه ایامت چهار میخ کند زیر خیمه ٔ خضرا. خاقانی .|| لواطه کردن . (فرهنگ خطی ). رجوع به چارمیخ کردن شود...
-
واژههای مشابه
-
چهارمیخ بودن
لغتنامه دهخدا
چهارمیخ بودن . [ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) بسته بودن . به بند بودن . در بند گرفتار بودن . در چهارمیخ بودن . در شکنجه و عذاب بودن : هستم چهارمیخ در این خانه ٔ دودرپرها زنم چو بازگشایند روزنم .سیدحسن غزنوی .
-
چهارمیخ زدن
لغتنامه دهخدا
چهارمیخ زدن . [ چ َ / چ ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در شکنجه و عذاب افکندن . به چهارمیخ کشیدن : او را بر در مدرسه ٔ او که در ختن ساخته بود چهارمیخ زدند. (جهانگشای جوینی ).
-
چهارمیخ شدن
لغتنامه دهخدا
چهارمیخ شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکنجه دیدن و عذاب شدن . رجوع به چارمیخ شدن شود.
-
جستوجو در متن
-
چارمیخ کردن
لغتنامه دهخدا
چارمیخ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استوار کردن با چهارمیخ . کسی یا چیزی را به وسیله ٔ چهارمیخ به جایی بستن و استوار نمودن : درختی راکه بینی تازه بیخش کند روزی ز خشکی چارمیخش . نظامی . || نوعی از سیاست که گناهکار را با دوختن هریک از چهار کف دستها و پ...
-
چارمیخ کشیدن
لغتنامه دهخدا
چارمیخ کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چهارمیخ کشیدن . شکنجه کردن . گناهکار را به چارمیخ بستن . نوعی تعذیب . قسمی کیفر دادن مجرم و بزه کار : گر جز بتو محکم است بیخم برکش چوصلیب چارمیخم . نظامی .اصل قانون شریعت کاحتساب شرع اومیکشد آهنگ را بر چارمی...