کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارقاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارقاش
لغتنامه دهخدا
چهارقاش . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) (مرکب از چهار + قاش قسمتی که از چیزی چون سیب و به و هندوانه و خربزه و غیره جدا کنند) چارقاش ، چهاربرش مساوی است از مجموع برشهای چهارگانه ٔ چیزی .
-
چهارقاش
لغتنامه دهخدا
چهارقاش . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز. در 24هزارگزی شمال ایزه واقع است ، 180 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری می شود. محصولش غلات و شغل اهالی کشاورزی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
چهارقاش
لغتنامه دهخدا
چهارقاش . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرغا بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز. در 48هزارگزی جنوب باختری ایزه ، 55 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری می شود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
واژههای مشابه
-
چهارقاش کردن
لغتنامه دهخدا
چهارقاش کردن . [ چ َ / چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چهاربرش مساوی از سیب یا خربزه یا هندوانه جدا کردن . به چهار قسمت مساوی هندوانه یا خربزه یا سیبی را بریدن .