کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهاردندانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهاردندانه
لغتنامه دهخدا
چهاردندانه . [ چ َ / چ ِ دَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) که دندانه چهار دارد. || رباعی الابل ؛ شتر هفت ساله . رجوع به چهاردندان شود.
-
جستوجو در متن
-
ذواربعة تضاریس
لغتنامه دهخدا
ذواربعة تضاریس . [ اَ ب َ ع َ ت َ ت َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) و ذوُاربعتضاریس . صاحب چهارکنگره . دارای چهاردندانه . چهاردندانه ، خداوند چهارکنگره .
-
دندانه
لغتنامه دهخدا
دندانه . [ دَ دا ن َ / ن ِ ] (اِ) (از: دندان + َه تخصیص نوع از جنس ) هر یک از برآمدگی و برجستگی های دندان مانند چیزی مضرس چون اره و شانه و کلید. تضریس . برجستگی هر چیز شبیه به دندان . (یادداشت مؤلف ). هر چیز شبیه دندان ، چون شاخه های شانه و برآمدگیه...