کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهاردندان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهاردندان
لغتنامه دهخدا
چهاردندان . [ چ َ / چ ِ دَ ] (ص مرکب ) که دندان چهار دارد. || شتر هفت ساله . (فرهنگ نظام ).
-
جستوجو در متن
-
چهاردندانه
لغتنامه دهخدا
چهاردندانه . [ چ َ / چ ِ دَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) که دندانه چهار دارد. || رباعی الابل ؛ شتر هفت ساله . رجوع به چهاردندان شود.
-
چهار دندان شدن
لغتنامه دهخدا
چهار دندان شدن . [ چ َ / چ ِ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دارای چهاردندان گردیدن . || در چهارپایان اهلی کنایه از پیر شدن باشد. چهار دندان شدن شتر، بهفتم سال رسیدن شتر است . و چهار دندان شدن گاو، اشاره به پیر شدن گاو میباشد : اشتر که چهاردندان شود از آواز ج...
-
پیر شدن
لغتنامه دهخدا
پیر شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دیرینه سال گشتن . کلانسال گشتن . شیر شدن موی . (مجموعه ٔ مترادفات ). کافور در محاسن کشیدن . مژگان سفید کردن . (مجموعه ٔ مترادفات ). مشک را کافور کردن . (مجموعه ٔ مترادفات ). کهن سال شدن . بسالخوردگی رسیدن . تقنر. (منته...
-
اشتر
لغتنامه دهخدا
اشتر. [ اُ ت ُ ] (اِ) شتر . (غیاث ) (آنندراج ). هیون . پاپهن . بعیر. جمل (اشتر نر). ناقه (اشتر ماده ). اِبل . مطیه . ابوایوب . ابوصفوان . حیوانی است اهلی که در ممالک گرم کم آب بهترین حیوان حمل و نقل است و نام عربیش ابل و جمل و ناقه ونامهای بسیار دیگر...