کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارخایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارخایه
لغتنامه دهخدا
چهارخایه . [ چ َ / چ ِ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) که خایه چهار دارد. || مجازاً جگرآور. دلیر. گندآور. خایه دار. نرمنش . مرد مرد : گر کنده ٔ بینی ترا تخته کنندهر در که از او کنند یک لخته کنندتا کی بود این چهارخایه زینسان خوب است که بینی ترا اخته کنند. شرف ا...
-
جستوجو در متن
-
چهارخایگی
لغتنامه دهخدا
چهارخایگی . [ چ َ / چ ِ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی چهارخایه . مجازاً دلیری و جنگجوئی . گندآوری . خایه داری . || زن بارگی . داشتن میل فراوان بزنان . رجوع به چارخایگی شود.