کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چنده
لغتنامه دهخدا
چنده . [ چ َ دَ] (عدد مبهم ) (از: چند + ه ، پسوند). (حواشی برهان ).چند. که مقدار غیر معین باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
چنده
لغتنامه دهخدا
چنده . [ چ ِ دِ ](اِخ ) دهی از دهستان دهدز بخش دهذر شهرستان اهواز است . در 21 هزارگزی باختر دهدز واقع شده . کوهستانی و گرمسیر است و 200 تن سکنه دارد. از رودخانه ٔ کارون مشروب میشود. محصولش گندم و جو است . شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است . (از فرهنگ ...
-
واژههای مشابه
-
چنده نمودن
لغتنامه دهخدا
چنده نمودن . [ چ ُ دَ / دِ ن ُ / ن ِ/ ن َ دَ ] (مص مرکب ) این لفظ هندی است . بفارسی دایره کشیدن و دایره ساختن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 120).
-
جستوجو در متن
-
پیلک
لغتنامه دهخدا
پیلک . [ ل َ ] (اِ مصغر) پیل خرد. بچه ٔپیل . || بیلک . نوعی تیر. رجوع به بیلک شود : پیل بفکن که سیل ره کنده ست پیلکیهای چرخ بین چنده ست .نظامی .
-
قشعریرة
لغتنامه دهخدا
قشعریرة. [ ق ُ ش َ رَ ] (ع اِمص ) چنده . لرزه . لرز. فراخه و فسره . (از منتهی الارب ). گویند: اخذته القشعریرة؛ یعنی فراخه گرفت او را. (منتهی الارب ). فراشا. (ناظم الاطباء) (رشیدی ) (السامی ) (بحر الجواهر) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || در نظر پزشکان سرماخ...