کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چمچه(خاکانداز) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چمچه زدن
لغتنامه دهخدا
چمچه زدن . [ چ ُ/ چ َ / چ ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) برهم زدن غذا را در دیگ بوسیله ٔ چمچه . تسویط حلوا در دیگ تا بروغن افتد.- امثال : دیشب همه شب چمچه زدی کو حلوا .و رجوع به چمچه شود.
-
چمچه ساز
لغتنامه دهخدا
چمچه ساز. [ چ ُ / چ َ / چ ِ ] (نف مرکب ) آنکه چمچه بسازد. (آنندراج ). سازنده ٔ چمچه : چو قاشق ز طنبور آری بدست دل چمچه سازان پذیرد شکست . طغرا (از آنندراج ).رجوع به چمچه شود.