کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چمن آسوده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چمن آسوده
لغتنامه دهخدا
چمن آسوده . [ چ َ م َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از مرغانی که در چمن زمزمه پرداز باشند و این در مقابل مرغان گرفتار است . (از آنندراج ). سرودگوینده در باغ به آزادی و آسودگی ، مانند مرغان . (ناظم الاطباء) : بال خون آلوده ای بیرون ز دام آورده ام با چم...
-
واژههای مشابه
-
گل چمن
لغتنامه دهخدا
گل چمن . [ گ ُ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. هوای آن معتدل و دارای 7 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافی...
-
ساری چمن
لغتنامه دهخدا
ساری چمن . [ چ َ م َ ] (اِخ ) (سلسله ٔجبال ...) در باختر بخش سیه چشمه از شهرستان ماکو واقع شده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 288).
-
ساری چمن
لغتنامه دهخدا
ساری چمن . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوزو مدل بخش ورزقان شهرستان اهر، واقعدر 16 هزارگزی شمال ورزقان ، و 15 هزارگزی شمال ورزقان ، و 15 هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی و هوای آن معتدل آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات است ، ...
-
تخت چمن
لغتنامه دهخدا
تخت چمن . [ ت َ چ َ م ِ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان احمدآباد در بخش مرکزی شهرستان آباده است که در شصت وپنج هزارگزی جنوب اقلید و در کنار راه فرعی ده بید به اقلید و احمدآباد واقع است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
راه چمن
لغتنامه دهخدا
راه چمن . [ چ َ م َ ] (اِخ )دهی است از دهستان خسروشیرین بخش جغتای شهرستان سبزوار واقع در 20هزارگزی شمال جغتای و یکهزارگزی شمال راه عمومی جغتای . آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و پنبه ، و پیشه ٔ مردم کشاورزی و دامپروری است . هوای این ده کو...
-
سیاه چمن
لغتنامه دهخدا
سیاه چمن . [ چ َ م َ ] (اِخ )(قره چمن ). دهی است جزو دهستان عباسی بخش بستان آبادشهرستان تبریز. دارای 1298 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سیاه چمن . محصول آنجا غلات ، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
قیه چمن
لغتنامه دهخدا
قیه چمن . [ ق َ ی َ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، سکنه ٔ آن 192 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
مرغ چمن
لغتنامه دهخدا
مرغ چمن . [ م ُ غ ِ چ َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بلبل . رجوع به این ترکیب ذیل مرغ شود.
-
چمن آباد
لغتنامه دهخدا
چمن آباد. [ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از قرای خواف است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 267). در فرهنگ جغرافیایی آمده است : دهی از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه که در 42 هزارگزی شمال باختری قصبه رود، بر سر راه شوسه ٔ عمومی...
-
چمن آرا
لغتنامه دهخدا
چمن آرا. [ چ َ م َ ] (نف مرکب ) رجوع به چمن آرای و چمن آرایی شود.
-
چمن آرای
لغتنامه دهخدا
چمن آرای . [ چ َ م َ ] (نف مرکب ) باغبان . (آنندراج ). آرایش کننده و زینت دهنده ٔ باغ . (ناظم الاطباء). آنکس که گلها و درختهای باغ و گلستان را آرایش و پیرایش کند. چمن پیرای . چمن طراز. چمن ساز : من اگر خوبم اگر بد چمن آرایی هست که از آن دست که میپرور...
-
چمن آرایی
لغتنامه دهخدا
چمن آرایی . [ چ َ م َ ] (حامص مرکب ) کنایه از باغبانی و عمل باغبان . آراستن و پیراستن درختها و بوته ها و گلهای باغ و بستان . رجوع به چمن آرای شود. || آرایش دادن و آراسته ساختن بستان و باغ و زینت دادن و زیبا ساختن آن ، چنانکه گلها مر گلشن را. رجوع به ...
-
چمن اﷲیار
لغتنامه دهخدا
چمن اﷲیار. [ چ َ م َ اَل ْ لاه ] (اِخ ) دهی از دهستان کفرآوربخش گیلان شهرستان شاه آباد که در 18 هزارگزی شمال گیلان و 6 هزارگزی باختر سرباغ واقع است . دشت و معتدل است و 240 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ کفرآور. محصولش غلات . میوه جات ، توتون و لبنیات...