کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چلپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چلپ
لغتنامه دهخدا
چلپ . [ چ َ ل َ ] (اِ) دو طبقه ٔ پهن که از برنج سازند و برهم زنند در جنگ و عروسیها متداول است و آن را سنج نیز گویند و صنج معرب آن است .(آنندراج ). سنج که دو پارچه ٔ برنج تنک و پهن و گرد باشد و در سازها به هم زنند و بنوازند. (ناظم الاطباء). و رجوع به ...
-
واژههای مشابه
-
چلپ چلپ
لغتنامه دهخدا
چلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه رفتن یا دویدن بر زمین آبناک برآید. (در اصط...
-
جستوجو در متن
-
چلک چلک
لغتنامه دهخدا
چلک چلک . [ چ ِ ل ِ چ ِ ل ِ ] (اِ صوت ) آواز کفش های پاشنه خوابیده هنگام راه رفتن کسی که از این نوع کفش در پای دارد. نقل صوت کفش آنگاه که به سبکی و کاهلی روند. صدای کفش هایی از نوع نعلین به هنگام راه رفتن با آنها، چلیک چلیک ، چلپ چلپ . و رجوع به چلپ ...
-
چلاه
لغتنامه دهخدا
چلاه . [ چ ُ ] (اِ) سنج . (ناظم الاطباء). چلب و چلپ . و رجوع به چلب و چلپ و سنج شود. || جولاه و نساج . || رقص لشکری و سپاهی . (ناظم الاطباء).
-
چلیک چلیک
لغتنامه دهخدا
چلیک چلیک . [ چ ِ چ ِ ] (اِ صوت مرکب ) صدای کفش های پاشنه خوابیده و نعلین به هنگام راه رفتن . چلک چلک . چلپ چلپ . صدای راه رفتن کسانی که نعلین و اقسام دیگر کفشهای پاشنه خوابیده به پادارند. صدای به زمین کشیدن پاشنه های کفش راحتی یا نعلین هنگام راه رفت...
-
ضوضاة
لغتنامه دهخدا
ضوضاة. [ ض َ ] (ع اِ) شورو بانگ و فریاد. (منتهی الارب ). هیاهو. چنگ و چلپ .
-
چلب
لغتنامه دهخدا
چلب . [ چ َ ل َ ] (اِ) سنج را گویند و آن دو پارچه برنج تنک و پهن باشد که در بازیگاهها و نقاره خانه ها برهم زنند و بنوازند. (برهان ) (از جهانگیری ). دو طبقه ٔ پهن که از برنج سازند و می نوازند و سنج نیزگویند. (رشیدی ). دو طبقچه که از برنج سازند و برهم ...
-
شلپ
لغتنامه دهخدا
شلپ . [ ش ِ ل ِ ] (اِ صوت ) صدای فروافتادن چیزی در آب . (در لهجه ٔ گناباد خراسان ) (یادداشت پروین گنابادی ). چلپ .- شلپ شلپ کردن ؛ فروافکندن چیزها پیاپی در آب و پراکندن به اطراف یا زدن کف دست بر آب و پراکندن آب به هر سو. || آوای سیلی که بر صورت کسی ...
-
تهمت نهادن
لغتنامه دهخدا
تهمت نهادن . [ ت ُ م َ ن ِ /ن َ دَ ] (مص مرکب ) تهمت زدن . تهمت کردن . (ناظم الاطباء). تهمت بستن . اتهام : در روزگار امیر عبدالرشید تهمت نهادند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 382).عامه بر من تهمت دینی و فضلی می نهندبر سرم فضل من آورد اینهمه شور و چلپ . ناصرخ...