کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چفتک،چفته،چِفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چفتک
لغتنامه دهخدا
چفتک . [ چ َ / چ ُ ت َ ] (اِ) نام مرغی است درازگردن که پیوسته در کنار آب نشیند و او را «کاروانک » نیزگویند و با چرغ و باز شکارش کنند. (برهان ). مرغی است درازگردن که در کنار آبها نشیند و باز شکارش کند. (انجمن آرا) (آنندراج ). پرنده ای است که او را چوب...
-
چفت
لغتنامه دهخدا
چفت . [ چ َ ] (اِ)چوب بندی باشد که تاک انگور و بیاره ٔ کدو و امثال آن را بر بالای آن اندازند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || تاک و «مو» و درخت انگوری که شاخه های آن را از روی خاک تا سر دیوار باغ بالا برده به میخی که بر دیوار کوبیده اند می بندند یا سنگی ...
-
چفت
لغتنامه دهخدا
چفت . [ چ ِ ] (اِ) زنجیر در خانه را گویند. (برهان ). زنجیر در که بسته شود. (انجمن آرا) (آنندراج ). زنجیر در را گویند. (جهانگیری ). زنجیر در خانه . (ناظم الاطباء). مقابل رزه . حلقه ای که بر چارچوب در نصب کنند و زنجیر در را بر آن حلقه استوار سازند و چو...
-
چفت
لغتنامه دهخدا
چفت . [ چ ُ ] (ص ) تنگ و چسبان باشد که نقیض فراخ و گشاد است . (برهان ).تنگ و چسبان که چست نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). جامه ٔ تنگ و چسبان را گویند و آن را چست نیز خوانند. (جهانگیری ). ضد گشاد و فراخ . (ناظم الاطباء). سفت و تنگ و چسبان . (ناظم ا...
-
چفته
لغتنامه دهخدا
چفته . [ چ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) سر گوسفند را گویند. (برهان ). سر گوسفند. (جهانگیری ). سر گوسپند. (رشیدی ) (ناظم الاطباء). چفده . (ناظم الاطباء). || (ص ) خمیده و دوتا و کژ بود. (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 486). خیده و خمیده (از فرهنگ اسدی چ اقبال ص 512). بمعن...
-
چفته
لغتنامه دهخدا
چفته . [ چ َ ت ِ ] (اِخ ) دهی از بخش سنجایی شهرستان کرمانشاهان که در 40 هزارگزی خاور راه فرعی شاه آباد به گهواره واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش غلات ، حبوبات دیمی و لبنیات . شغل اهالی زراعت ، گله داری و تهیه...
-
چفته
لغتنامه دهخدا
چفته . [ چ َ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرقلعه (گرمسیر ولدبیگی ) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در 7 هزارگزی شمال باختری سرقلعه ، کنار راه فرعی باویسی به سرپل ذهاب واقع است . دشت و گرمسیر است و 350 تن سکنه دارد. آبش از چاه و سرآب سر قلعه . محصولش غلا...
-
چفت فلک
لغتنامه دهخدا
چفت فلک . [ چ َ ت ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گنبد آسمانی . (ناظم الاطباء). و رجوع به چفت شود.
-
چفت کردن
لغتنامه دهخدا
چفت کردن . [ چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در را با زنجیر بستن . (ناظم الاطباء). و رجوع به چفت شود. || محکم کردن و سفت کردن (در تداول روستائیان خراسان ). || کنایه از خموش شدن و پرگوئی نکردن و حرف مفت نزدن . (در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدر...
-
چفت کلادیزآباد
لغتنامه دهخدا
چفت کلادیزآباد. [ چ َ ت ِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالاتجن بخش مرکزی شهرستان شاهی که در 5 هزار و پانصدگزی جنوب باختری شاهی و 3 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ شاهی به تهران واقع است دشت و معتدل است و 730 تن سکنه دارد.آبش از چشمه ٔ تیلق دره و از چاه . محصو...
-
چفت مقوس
لغتنامه دهخدا
چفت مقوس . [ چ َت ِ م ُ ق َوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سقف طاق مانند و خمیده چون چوگان . (رشیدی ). و رجوع به چفت شود.
-
چفت پایه
لغتنامه دهخدا
چفت پایه . [چ َ / چ ِ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) چفته پایه . پایه ٔ چفت . پایه ٔ مو. پایه ٔ تاک . چوب یا شاخه ٔ درختی که درخت انگور را بوسیله ٔ آن راست نگه دارند. پایه های مصنوعی که برآرند یا درختهای دیگر که پایه سازند مو و امثال آنرا : ... و بهر درخت با...
-
پله چفته
لغتنامه دهخدا
پله چفته . [ پ ُ ل َ / ل ِ چ ِ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) در اصفهان بازی الک دولک را گویند. رجوع به الک دولک شود.
-
چفته ٔ زانو
لغتنامه دهخدا
چفته ٔ زانو. [ چ َ ت َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خم زانو. خمیدگی زانو. مفصل زانو. و رجوع به چفته شود.
-
چفته دره
لغتنامه دهخدا
چفته دره . [ چ َ ت ِ دَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان که در 16 هزارگزی جنوب خاوری صحنه و 7 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ کرمانشاه به همدان واقع است . کوهستانی و معتدل است و 60 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش غلات دیمی . ش...