کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چغربیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چغربیک
لغتنامه دهخدا
چغربیک . [ چ ِ ب َ ] (اِخ ) ابوسلیمان چغری بک داودبن میکائیل بن سلجوق پدر الب ارسلان . جغربک . جغری بک . جقربک . جقری بک . چغری بک : و میکائیل در ایام جوانی درحین محاصره ٔ قلعه ای از قلاع ترکستان بزخم تیری کشته شد و از او دو پسر ماند: طغرل بیک محمد و...
-
جستوجو در متن
-
جغری
لغتنامه دهخدا
جغری . [ ج َ ](اِخ ) داودبن میکائیل بن سلجوق پدر الب ارسلان و برادرطغرل بیک سلجوقی . چغری . چغربیک . جغربیک . رجوع به ابوسلیمان و جغربیک و چغربیک و چغری بک شود : مر طغرل ترکمان و جغری رابا تخت نبود و با مهی کاری .ناصرخسرو.
-
چغری سلجوقی
لغتنامه دهخدا
چغری سلجوقی . [ چ ِی ِ س َ ] (اِخ ) چغری بک سلجوقی . ابوسلیمان داودبن میکائیل بن سلجوق ، برادر طغرل سلجوقی و پدر الب ارسلان . امیرجغری . میرجغری . و رجوع به چغربیک و چغری بک شود.
-
چغری
لغتنامه دهخدا
چغری . [ چ ِ ] (اِخ ) ملک الملوک داودبن میکائیل بن سلجوقی . چغربیک . چغری بک : و خواجه امیرک پانزده سال قلعه ٔ ترمد از سلجوقیان نگاه داشت ، چون امید خراسانیان از محمودیان منقطع شد او قلعه ٔ ترمد به ملک الملوک چغری تسلیم کرد. چغری وزارت خویش بر وی عرض...
-
جغربیک
لغتنامه دهخدا
جغربیک . [ ج َ غ َ ب َ ] (اِخ ) جغری بیک داودبن میکائیل بن سلجوق پدر الب ارسلان . رجوع به جغری و چغری و چغربیک و نیز تاریخ گزیده ص 358 و 402 و403 و 435 و 437 و 438 و بدایع الازمان فی وقایع کرمان شود.
-
چغری بک
لغتنامه دهخدا
چغری بک . [ چ ِ ب َ ] (اِخ ) جقربک . چقربک . چقری بک . جغری . جغری بک . چغری سلجوقی . چغربیک . چغری بک سلجوقی . داود سلجوقی . ملک داود. ابوسلیمان داود سلجوقی . داود ترکمان . داودبن میکائیل . میرجغری . امیرجغری ابوسلیمان داودبن میکائیل بن سلجوق بن دقا...
-
ارمانوس
لغتنامه دهخدا
ارمانوس . [ ] (اِخ ) سردار و قیصر روم در جنگ با آلب ارسلان سلجوقی در سنه ٔ 463 هَ . ق . سلطان آلب ارسلان که معموره ٔ عالم را در حیطه ٔ تصرف داشت بجانب عراق عرب میرفت و در حدود خوی خبر متواتر شد که پادشاه روم ارمانوس نام ، سیصد هزار یا دویست هزار مرد ...