کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چشیده
لغتنامه دهخدا
چشیده . [ چ َ / چ ِ دَ / دِ ](ن مف ) چیزی که مزه شده و چاشنی شده باشد. (ناظم الاطباء). مأکول یا مشروب مزه شده و چاشنی شده : هر نعمتی که هست بعالم چشیده ای هر لذتی که هست سراسر چشیده گیر. سعدی . || کسی که مزه نموده باشد. (ناظم الاطباء). آن کس که طعم ...
-
واژههای مشابه
-
تلخی چشیده
لغتنامه دهخدا
تلخی چشیده . [ ت َ چ َ / چ ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) به معنی محنت دیده است . (آنندراج ). سختی دیده . (ناظم الاطباء) : هرکجا سختی کشیده و تلخی چشیده ای را بینی خود را به شره در کارهای مخوف اندازد. (گلستان ).
-
گرم و سرد چشیده
لغتنامه دهخدا
گرم و سرد چشیده . [ گ َ م ُ س َ چ َ / چ ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کارآزموده . مجرب . جهاندیده : در خدمت وی گرم و سرد چشیده . (تاریخ بیهقی ). پرورده ٔ جهان دیده آرمیده گرم و سرد چشیده . (گلستان ).واقعات زمانه دیده بسی گرم و سرد جهان چشیده بسی .امیرخسرو...
-
سرد و گرم چشیده
لغتنامه دهخدا
سرد و گرم چشیده . [ س َ دُ گ َ چ َ / چ ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مجرب . کاردیده . جهاندیده . تجربه اندوخته : نصیحت همچو من پیری افتاده ، پخته ، پرورده ، جهاندیده ، و سرد و گرم چشیده . (گلستان سعدی ).
-
جستوجو در متن
-
چکیده
لغتنامه دهخدا
چکیده . [ چ ُدَ / دِ ] (ن مف ) به معنی مکیده باشد که از مکیدن است . (برهان ). به معنی مکیده که چشیده و چوسیده نیز گویند. (از رشیدی ). به معنی مکیده که چشیده و چوشیده وجوشیده و چشیده نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج ). مکیده . (ناظم الاطباء). و ر...
-
مذوق
لغتنامه دهخدا
مذوق . [ م َ ] (ع ص ) چشیده شده . (یادداشت مؤلف ).- مذوقات ؛ چشیده ها. (فرهنگ فارسی معین ). مقابل مبصرات و مسموعات و مشمومات و ملموسات . (یادداشت مؤلف ).|| مذیق ؛ شیر آمیخته با آب .(یادداشت مؤلف از بحر الجواهر).
-
مزیده
لغتنامه دهخدا
مزیده . [ م َ دَ / دِ ] (ن مف ) مزه کرده شده . چشیده شده . || مکیده شده . و رجوع به مزیدن شود.
-
متزلح
لغتنامه دهخدا
متزلح . [ م ُ ت َ زَل ْ ل ِ ] (ع ص ) چشنده و چشیده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلح شود.
-
کهنه قلندر
لغتنامه دهخدا
کهنه قلندر. [ ک ُ ن َ / ن ِ ق َ ل َ دَ ] (اِ مرکب ) قلندر کهنه کار. باسابقه در قلندری . قلندر روزگاردیده و گرم و سرد چشیده . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
نشیب و فراز دیده
لغتنامه دهخدا
نشیب و فراز دیده . [ ن ِ / ن َ ب ُ ف َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مجرب . که سخت و سست و پست و بلند جهان دیده است . سرد و گرم چشیده . تجربت اندوخته .
-
چاشت خور
لغتنامه دهخدا
چاشت خور. [ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) خورنده ٔ چاشت . || چاشته خور. کسی که یک بار مزه ٔ چیزی را چشیده باشد و سپس همیشه در آرزوی آن بود. (ناظم الاطبا). و رجوع به چاشته خور و چاشتی خور و چشته خور شود.
-
دنیادیده
لغتنامه دهخدا
دنیادیده . [ دُن ْ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مجرب . آزموده . سرد و گرم روزگار چشیده . (یادداشت مؤلف ).- دنیاندیده ؛ بی تجربه . مقابل دنیادیده . (یادداشت مؤلف ).
-
ناشتالب
لغتنامه دهخدا
ناشتالب . [ ش ِ ل َ ] (ص مرکب ) گرسنه . روزه دار. که دیری است لب به خوراکی نزده . زنگ دندان . که صبحانه صرف نکرده است : ای ساقی الغیاث که بس ناشتالبم زآن می بده که دی به صبوحی چشیده ایم .خاقانی .