کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشیدنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چشیدنی
لغتنامه دهخدا
چشیدنی . [ چ َ / چ ِ دَ ] (ص لیاقت ) چیزی که لایق و قابل چشیدن باشد. (ناظم الاطباء). لَواس . (منتهی الارب ). چاشنی کردنی . طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بزبان زنند. خوردنی یا آشامیدنی قابل چشیدن . و رجوع به چشیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
لواس
لغتنامه دهخدا
لواس . [ ل َ ] (ع اِ) چشیدنی . یقال : ماذُقْت ُ لواساً؛ نچشیدم چشیدنی را. (منتهی الارب ).
-
مزیدنی
لغتنامه دهخدا
مزیدنی . [ م َ دَ ] (ص لیاقت ) چشیدنی . || مکیدنی . هر چه که قابل مکیدن باشد. آنچه بتوان مکید.
-
لؤس
لغتنامه دهخدا
لؤس . [ ل َ ئو ] (ع ص ) شیرینی و جز آن جوینده جهت خوردن . لوّاس . || (اِ) یقال : ماذُقت لؤساً؛ یعنی نچشیدم چشیدنی . (منتهی الارب ).