کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرکنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرکنی
لغتنامه دهخدا
چرکنی . [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قلعه ای از قلاع قدیمه ٔ سرحدی است که آنرا «سفنان » مینامیده اند، و در سال 136هَ . ق . در خلافت ابوجعفر منصور دوانیقی ، یزیدبن اسد که بحکومت شیروان و دربند مأمور بوده از تعدی طایفه ٔ خزر ببغداد شکایت کرده...
-
چرکنی
لغتنامه دهخدا
چرکنی . [ چ ِ ک ِ ] (حامص مرکب ) چرکینی . شوخگنی . شوخگینی . دنسی . چرگنی . ریمناکی . آلودگی . ناپاکی . آلایشناکی . رجوع به چرکن و چرگنی و چرکینی و چرگینی شود.
-
جستوجو در متن
-
چرگنی
لغتنامه دهخدا
چرگنی . [ چ ِ گ ِ ] (حامص مرکب ) چرکنی . چرکینی . چرگینی . کثافت و ناپاکی . آلودگی و آلایشناکی : بسیاهی بصر جهان بیندچرگنی بر سیاه ننشیند. نظامی .رجوع به چرگن و چرگین و چرکنی شود.
-
شوخگنی
لغتنامه دهخدا
شوخگنی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی شوخگن . چرکی . چرک گنی . (یادداشت مؤلف ). دنس . چرکنی . ریمناکی . (زمخشری ). و رجوع به شوخ و چرک شود.
-
دنس
لغتنامه دهخدا
دنس . [ دَ ن َ ] (ع اِ) ریمناکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وسخ . شوخگنی . شوخ . پلیدی . ناپاکی . (یادداشت مؤلف ). چرکنی . (ناظم الاطباء).
-
ریمناکی
لغتنامه دهخدا
ریمناکی . (حامص مرکب ) چرکینی . پلیدی . ناپاکی . لوث . آلایش . کثافت . آلودگی . (ناظم الاطباء). دنس . چرکنی . شوخگنی . (زمخشری ). طمث طبع. دنس . (منتهی الارب ). || فراهم آمدگی چرک در زخم و جراحت . (ناظم الاطباء).
-
کرفت
لغتنامه دهخدا
کرفت . [ ک ِ رِ ] (اِ) چرکنی و کثافت باشد. (برهان ) (آنندراج ). چرکینی . پلیدی . نجاست . ناپاکی . (ناظم الاطباء). شوخگنی . شوخگینی . || (ص ) شخصی را گویند که خود را از نجاست پاک نسازد و ملاحظه از نجاست نکند. (برهان ) (آنندراج ).کسی که خود را از نجاست...
-
چرکتاب
لغتنامه دهخدا
چرکتاب . [ چ ِ ] (نف مرکب ) رنگی که چرک بر آن کم ظاهر شود، مثل رنگ سبز و ماشی و طوسی . (آنندراج ). رنگی که نگذارد چرک ظاهر شود، مثل رنگ سیاه و کبود و مانند اینها. (فرهنگ نظام ). رنگی که شوخ و چرک آن دیر مشهود شود. چرتاب . رنگی که غالباً جامه ٔ اطفال ...