کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرندگوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرندگوی
لغتنامه دهخدا
چرندگوی . [ چ َ رَ ] (نف مرکب ) یاوه گوی . مهمل گوی . گوینده ٔ سخن بیهوده و بی معنی . چرت و پرت گوی . گوینده ٔ پرت و پلا. حرف مفت زن . مهمل باف . رجوع به چرند و چرند گفتن و چرند گویی شود.
-
جستوجو در متن
-
چرندگویی
لغتنامه دهخدا
چرندگویی . [ چ َ رَ ](حامص مرکب ) یاوه گویی . حرف مفت زنی . مهمل بافی . پرت و پلا گویی . رجوع به چرند و پرند گفتن و چرندگوی شود.
-
چرند گفتن
لغتنامه دهخدا
چرند گفتن . [ چ َ رَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) یاوه گفتن . چرند و پرند گفتن . پرت و پلا گفتن . حرف مفت زدن .هذیان گفتن . سخن بیهوده گفتن . چرت و پرت گفتن . رجوع به «چرند» و «چرندگوی » و «چرند و پرند گفتن » شود.