کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخۀ کوهزایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چرخه
لغتنامه دهخدا
چرخه . [ چ َ خ َ / خ ِ ] (اِ) بمعنی «چرخله » است و آن رستنی و نباتی باشد که بعربی «شکاعی » گویند، بسبب آنکه بسیار سست و ساق باریک است ، چه هرگاه کسی را بسیار ضعیف و لاغر بینند، گویند: «کانه عود شکاعی ». (برهان ) (آنندراج ). چرخله . (ناظم الاطباء). شُ...
-
سه چرخه
لغتنامه دهخدا
سه چرخه . [ س ِ چ َ خ َ / خ ِ ] (اِ مرکب ) وسیله ٔ نقلیه ای که با سه چرخ حرکت کند. حرکت آن یا به وسیله ٔ نیروی موتور یا گردانیدن اهرمی که با واسطه ٔ زنجیری چرخها را بحرکت درمی آورد، صورت میگیرد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
چرخه ٔ آبنوس
لغتنامه دهخدا
چرخه ٔ آبنوس . [ چ َ خ َ / خ ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان باشد عموماً. (برهان ). آسمان . (ناظم الاطباء). || فلک اول خصوصاً. (برهان ). فلک قمر. (ناظم الاطباء).
-
چرخه زدن
لغتنامه دهخدا
چرخه زدن . [ چ َ خ َ / خ ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) رشتن و تافتن . (ناظم الاطباء). رجوع به چرخه زن شود. || گشت زدن . پرسه زدن . بیهوده و بدون قصد راه رفتن . از سوئی به سوئی رفتن : چون روباه چرخه مزنید، هر زمان بجایی دیگر سر برزنید. (اسرار التوحید چ بهمنیار...
-
چرخه بیان
لغتنامه دهخدا
چرخه بیان . [ چ َ خ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج که در 25هزارگزی شمال خاوری سنندج و 10هزارگزی شمال شوسه ٔ سنندج به همدان واقع است . جلگه و سردسیر است و 235 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و گله دار...
-
چرخه تیر
لغتنامه دهخدا
چرخه تیر. [چ َ خ َ / خ ِ ] (اِ مرکب ) محور چرخ . (ناظم الاطباء).
-
چرخه زن
لغتنامه دهخدا
چرخه زن . [ چ َ خ َ /خ ِ زَ ] (نف مرکب ) ریسنده ٔ ریسمان و غزال . (ناظم الاطباء). || گشت زن . پرسه زن . آنکه بیهوده و بدون قصد از سوئی بسوئی رود. رجوع به چرخه زدن شود.