کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرت چرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرت چرت
لغتنامه دهخدا
چرت چرت . [ چ ِ چ ِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت آوازِ شکستن تخمه ٔ هندوانه و خربوزه و غیره . صدائی که چون تخمه ٔ هندوانه و خربوزه با دندان شکنند، به گوش رسد.
-
جستوجو در متن
-
چرتی
لغتنامه دهخدا
چرتی . [ چ ُ] (ص نسبی ) منسوب به چرت . کسی که چرت میزند. (ناظم الاطباء). چرت زننده . آنکه همواره در حال چرت زدن است .
-
چرتیدن
لغتنامه دهخدا
چرتیدن . [ چ ُ دَ ] (مص جعلی ) چرت زدن . پینکی رفتن . مقابل واچرتیدن ، که از حال چرت بیرون آمدن باشد.
-
واچرتیدن
لغتنامه دهخدا
واچرتیدن . [ چ ُ دَ ] (مص مرکب ) ناگهان حیرت کردن . از حال چرت ناگهان بیرون شدن . مقابل چرتیدن . رجوع به «وا» و چرت و چرتیدن شود.
-
شرت و پرت
لغتنامه دهخدا
شرت و پرت . [ ش ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) چرت و پرت . رجوع به چرت و پرت شود.
-
خوابنوشی
لغتنامه دهخدا
خوابنوشی . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) چرت . پینکی . (از ناظم الاطباء).
-
دکاس
لغتنامه دهخدا
دکاس . [ دُ ] (ع اِ) خواب که غلبه کند بر کسی . (منتهی الارب ).نعاس و چرت . (از اقرب الموارد). پینکی . خواب سبک .
-
کری
لغتنامه دهخدا
کری . [ ک َ ری ی ] (ع ص ) کَر. (منتهی الارب ). خوابنده . چرت زننده . (از ناظم الاطباء). || دونده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
پینکی رفتن
لغتنامه دهخدا
پینکی رفتن . [ ن َ رَت َ ] (مص مرکب ) افتادن سر خفته ای پی درپی چون نشسته یا ایستاده بخواب شده باشد. چرت زدن . تهویم . خفوق .
-
ناعسة
لغتنامه دهخدا
ناعسة. [ ع ِ س َ ](ع ص ) زن خواب آلود و چرت زننده . (ناظم الاطباء). تأنیث ناعس است . رجوع به ناعس شود. ج ، نواعس . ناعسات .
-
اونانیدن
لغتنامه دهخدا
اونانیدن . [ اَ دَ ] (مص ) غنودن و چرت زدن . (ناظم الاطباء). غنودن و استراحت نمودن . (آنندراج ). || امید داشتن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
پینکی
لغتنامه دهخدا
پینکی . [ ن َ ] (اِ مرکب ) حالتی که برای شخص خواب گرفته نشسته یا ایستاده دست دهد که سرش پیاپی فرود آید از خواب و سپس از خواب جهد و سر راست کند. غنودنی باشد سبک و آنرا بعربی سنه گویند. (برهان ). چرت . ثَقْلة. ثَقَلة. مقدمه ٔ خواب و این بیشتر تریاکیان ...
-
غفوة
لغتنامه دهخدا
غفوة. [ غ َف ْ وَ ] (ع ، اِ) اسم مرت از غَفْوْ در حالت مصدری .یکبار به خواب شدن یا چرت زدن . (از اقرب الموارد). چرت . خواب سبک . ج ، غَفَوات . (دزی ج 2 ص 219). || یکبار برآمدن چیزی بر آب . (از اقرب الموارد). || پشته ٔ بلند که آب برآن نرود. زُبیَة. (ا...
-
هکر
لغتنامه دهخدا
هکر. [ هََ / هََ ک َ ] (ع مص ) سخت شدن خواب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || چرت و پینکی گرفتن کسی را. (از اقرب الموارد). || سخت شگفت داشتن . (از منتهی الارب ).