کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چربیزایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چربی
لغتنامه دهخدا
چربی . [ چ َ ] (مغولی ، اِ) لغتی است مغولی که دسته ای از افراد را بدین صفت مینامیده اند. مؤلف تاریخ غازانی نویسد: «... و چربیان را صنعت آن بود که بهر وقت که ایلچی رسیدی پیش رو او را در پیش گرفته بدر خانه ها میرفتند که اینجا فرومی آیند و چیزی می ستدن...
-
چربی
لغتنامه دهخدا
چربی .[ چ َ ] (حامص ، اِ) کنایه از ملایمت و نرمی باشد. (برهان ). کنایه از لینت و نرمی و ملایمت و رفق و مدارا باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). ملایمت و نرمی . (ناظم الاطباء). آهستگی و لطف و صفا.ملاطفت . چرب زبانی . مقابل درشتی و خشونت : چرا آمدستی بنزدیک...
-
غدد چربی
لغتنامه دهخدا
غدد چربی . [ غ ُ دَ دِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غدد چربی که در تمام سطح بدن موجودند بیشتر به داخل غلاف مو بازشده اند و به درستی میتوان آنهارا بر بسته ای از مو دانست فقط آن نواحی که فاقد مو هستند غدد چربی ندارند، مانند نوک پستان و کف دست و پا. غ...
-
دست چربی
لغتنامه دهخدا
دست چربی . [ دَ چ َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دست چرب . || امداد و اعانت کردن . || ثروت و مکنت . (غیاث ) (از آنندراج ).
-
چربی کردن
لغتنامه دهخدا
چربی کردن . [ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بملایمت و آهستگی پیش آمدن . (ناظم الاطباء). ملایمت کردن . نرمی کردن . || رفق و مدارا کردن . || تواضع و فروتنی کردن . رجوع به چربی و چربی نمودن شود.
-
چربی نمودن
لغتنامه دهخدا
چربی نمودن . [ چ َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) نرمی و ملایمت نشان دادن . چربی کردن . || تواضع و فروتنی نمودن . کرنش نمودن : زمین را ببوسید و چربی نمودبرآن مهتران آفرین برفزود. فردوسی .|| رفق و مدارا نمودن . || چاپلوسی و زبان بازی نمودن . رجوع به ...
-
چربی دار
لغتنامه دهخدا
چربی دار. [ چ َ ] (نف مرکب ) دسم و بادسومت . || مهره دار. (ناظم الاطباء).
-
کوه زایی
لغتنامه دهخدا
کوه زایی . (حامص مرکب ) (اصطلاح زمین شناسی ) حرکات پوسته ٔ جامد زمین که موجب پیدایش کوهها شود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
منی زایی
لغتنامه دهخدا
منی زایی . [ م َ ] (حامص مرکب ) تشکیل یاخته ٔ جنسی نر در بیضه است . این عمل در طی چندین مرحله صورت میگیرد. رجوع به فرهنگ اصطلاحات علمی شود.