کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرانیدن
لغتنامه دهخدا
چرانیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) شبانی و چوپانی کردن . علف در علفزار بحیوانات خورانیدن . (ناظم الاطباء). چراندن . (فرهنگ نظام ). چراندن حیوانات علف خوار در مرتع یا بیابان . ستوران و چارپایان چرائی را در چراگاه چرا دادن . چارپایان علف خوار را به چرا بردن و ...
-
واژههای مشابه
-
شتر چرانیدن
لغتنامه دهخدا
شتر چرانیدن . [ ش ُ ت ُ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) شتر به مرتع و خارزار داشتن تا خار و گیاه خورد. عَدس . (منتهی الارب ). رجوع به اشتر چرانیدن شود.
-
قاز چرانیدن
لغتنامه دهخدا
قاز چرانیدن . [ چ َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از کار بیهوده کردن : فلانی قاز میچراند؛ یعنی بی کار است .
-
اشتر چرانیدن
لغتنامه دهخدا
اشتر چرانیدن . [ اُ ت ُ چ َ دَ ] (مص مرکب ) ساربانی کردن . شترچرانی کردن : میان عاشق و معشوق رمزیست چه داند آنکه اشتر میچراند؟ ؟و رجوع به شتر چرانیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
ارتاع
لغتنامه دهخدا
ارتاع . [ اِ ] (ع مص ) چرانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). بچرانیدن . چرانیدن شتران خود را. || رویانیدن باران علف چریدنی را. (منتهی الارب ).
-
اشراس
لغتنامه دهخدا
اشراس . [ اِ ] (ع مص ) شوره گز چرانیدن . (منتهی الارب ).
-
الزاء
لغتنامه دهخدا
الزاء. [اِ ] (ع مص ) پر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پر کردن ظرف . (از اقرب الموارد). || سیر چرانیدن گوسپندان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سیر چرانیدن گوسفندان یا ستوران دیگر را. (از اقرب الموارد).
-
عبیدان
لغتنامه دهخدا
عبیدان . [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) نام وادی حیه است به ناحیه یمن که گویند در آن مار بزرگی است . که مانع رفت و آمد و چرانیدن حیوانات است . (معجم البلدان ).
-
حق الارض
لغتنامه دهخدا
حق الارض .[ ح َق ْ قُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) حقی که بمالک زمین دهند برای کشت یا چرانیدن مواشی یا مرور و امثال آن .
-
قری الخیل
لغتنامه دهخدا
قری الخیل . [ ق َ ری یُل ْ خ َ ] (اِخ ) نام وادیی است در ذومرخ که در آن گیاه روید و اسبان را آنجا برای چرانیدن میبردند. (معجم البلدان ).
-
لزء
لغتنامه دهخدا
لزء. [ ل َزْءْ ] (ع مص ) بخشیدن کسی را. || پر کردن . || نیکو چرانیدن شتران . || زائیدن مادر بچه را. (منتهی الارب ).
-
اصفال
لغتنامه دهخدا
اصفال . [ اِ ] (ع مص ) گیاه صِفْصِلّی چرانیدن شتران را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تقسیس
لغتنامه دهخدا
تقسیس . [ ت َ ] (ع مص ) نیکو چرانیدن شتران را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).