کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاییده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاییده
لغتنامه دهخدا
چاییده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) چایمان کرده . زکام کرده . سرماخورده . مزکوم . سطاعی . مضئود. رجوع به چایمان کرده وسرماخورده شود. || سردشده . سخت سردشده .
-
جستوجو در متن
-
چایمان کرده
لغتنامه دهخدا
چایمان کرده . [»َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) چاییده . زکام زده . مزکوم . سرماخورده . سطاعی . رجوع به چاییده و سرماخورده شود.
-
ثطاعی
لغتنامه دهخدا
ثطاعی . [ ث ُ عی ی ] (ع ص ) مزکوم . زکام زده . سرماخورده . چایمان کرده . چاییده .
-
زکام
لغتنامه دهخدا
زکام . [ زُ ] (ع اِ) بیماری سر و دماغ که بواسطه ٔ ورم تجاویف بینی عارض شود و به فارسی باد در تام و هنگ نیز گویند. (ناظم الاطباء). عارضه ٔ التهاب مخاط بینی است که غالباًبا آب ریزش و گرفتگی بینی همراه است . نزله ٔ بینی . گرفتگی بینی . نزله ٔ غشاء بینی ...