کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاپی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاپی
لغتنامه دهخدا
چاپی . (ص نسبی ) منسوب به چاپ ، چاپ شده . مطبوع . مطبوعة.مقابل خطی . مخطوط. مخطوطة: قرآن چاپی . کتاب چاپی .
-
جستوجو در متن
-
ابیخه
لغتنامه دهخدا
ابیخه . [ اَ خ َ ] (اِخ ) موضعی نزدیک بلنسیة و در نسخه ٔ چاپی نخبةالدهر این کلمه ابیجه آمده است و ظاهراً ابیخه صحیح است .
-
ثانسیا
لغتنامه دهخدا
ثانسیا. (معرب ، اِ) در نسخه ٔ چاپی تذکره ٔ ضریر انطاکی بجای ثافسیا آمده است و ظاهراً غلط کاتب است .
-
صباخ
لغتنامه دهخدا
صباخ . [ ص َب ْ با ] (اِخ ) نام یکی از پادشاهان یمن است که در ذیل کلمه ٔ صباح مذکور افتاده لیکن در بعضی نسخ چاپی صباخ آمده است . رجوع به صباح شود.
-
جبیاج
لغتنامه دهخدا
جبیاج . [ ج َب ْ ] (اِ) جامه باشد که پادشاهان در نوروز بپوشند. (فرهنگ جهانگیری ، نسخه ٔ چاپی ). ظاهراً مصحف جب باج است . رجوع به جب باج شود.
-
حجرالشطریط
لغتنامه دهخدا
حجرالشطریط. [ ح َ ج َ رُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) مصحف حجرالشطوط. رجوع به حجر الشطوط شود. و در تذکره ٔ چاپی داود ضریرانطاکی به این صورت آمده است : حجرالشریط، المرمر.
-
طراخودوطیس
لغتنامه دهخدا
طراخودوطیس . [ طَ ] (معرب ، اِ) جربی است در باطن جفن که سخت درشت شده باشد. (بحر الجواهر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). و در بحر الجواهر چاپی «طراحودوطیس » آمده است .
-
طراخینس
لغتنامه دهخدا
طراخینس . [ ] (معرب ، اِ) اسم یونانی خندروس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و در فهرست مخزن الادویه چاپی این کلمه را بصورت طراخیس ذکر کرده است .
-
قمرالملة
لغتنامه دهخدا
قمرالملة. [ ق َ م َ رُل ْ م ِل ْ ل َ ] (اِخ ) لقب ابوعلی بن ابی الفوارس است . رجوع به ترجمه ٔ تاریخ یمینی چاپی ص 313 شود.
-
مطبوعات
لغتنامه دهخدا
مطبوعات . [ م َ ] (ع اِ) نوشتجات چاپی . (ناظم الاطباء). ج ِ مطبوع . به معنی طبع شده . چاپ شده . کتاب ها و مجله ها و روزنامه های چاپ شده .
-
ابوعمارة
لغتنامه دهخدا
ابوعمارة. [ اَ ع ُ رَ ] (ع اِ مرکب ) صعتر. (مخزن الأدویه ). سعتر. آویشن . || صقر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ، چاپی ). و ظاهراً مصحف صعتر است .
-
ارلاد
لغتنامه دهخدا
ارلاد. [ اَ ] (ق ) به معنی هرگز و اصلاً و قطعاً این لغت در دساتیر آمده . (آنندراج ). در فرهنگ چاپی دساتیر ازلاد آمده است . و ظاهراً از مجعولات و ساخته های صاحب دساتیر است .
-
بارژنام
لغتنامه دهخدا
بارژنام . [ رِ ] (اِ مرکب ) در السامی فی الاسامی چاپی بمعنی زبیبه و حمره تحریفی است از بادژنام . رجوع به بادژنام و بادژفام و بادشفام و بادژکام شود.
-
باسمه ای
لغتنامه دهخدا
باسمه ای . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) چاپی . مطبوع . مقابل قلمی . و رجوع به باسمه شود. || به مجاز، کاذب . بدروغ . بدل . مجعول . (یادداشت مؤلف ).