کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاپاتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاپاتی
لغتنامه دهخدا
چاپاتی . (اِ) نان فطیر نازک باشد که خمیر آن را با دست پهن سازند و بر روی تابه پزند. (برهان ). نانی لطیف که بتازیش «رغیف » خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). و رجوع به چپاتی شود : غلام کنجد کاکی و قبه های تنک رهی ّ چهره ٔ چاپاتی ولب گرده .سوزنی .
-
جستوجو در متن
-
شاباتی
لغتنامه دهخدا
شاباتی . (اِ) چاباتی . چاپاتی . گِرده . رغیف . رجوع به شاباطی و چاپاتی شود.
-
شاباطی
لغتنامه دهخدا
شاباطی . (اِ) جاباتی . چاپاتی . شاباتی . گرده . رغیف . نان فطیر. رجوع به چاپاتی شود : گفت ای خواجه بدین بازار بیرون شوید. شاباطی های نیکو می پزند،یکی شاباطی همچون روی خود بیار. (اسرار التوحید).
-
چپاتی
لغتنامه دهخدا
چپاتی . [ چ َ ] (اِ) مخفف «چاپاتی » است که نان تنک فطیر باشدکه بر روی تابه پزند. (برهان ). نان تنک فطیر که بدست پهن ساخته بپزند. (آنندراج ). منسوب به «چپات » که در فارسی تپانچه را گویند، چون ضرب دست به نسبت کلیچه زیاده میخواهد لهذا «چپاتی » گفتند. (آ...