کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاه زمزم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مشکین چاه
لغتنامه دهخدا
مشکین چاه . [ م ُ / م ِ ] (اِ مرکب ) مشکین چَه ْ. کنایه از خال خوبان است ، و در جای دیگر خال را مشکین جو گفته اند... (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
باب چاه
لغتنامه دهخدا
باب چاه . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طغرالجرد بخش زرند شهرستان کرمان . در 60 هزارگزی شمال زرند و 12 هزارگزی خاورفرعی زرند به راور. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
پشم چاه
لغتنامه دهخدا
پشم چاه . [ پ َ ] (اِخ ) نام بلوکی در لاهیجان واقع در شمال آن دارای 1059 خانوار. (از جغرافیای سیاسی ایران تألیف کیهان ص 271).
-
چرخ چاه
لغتنامه دهخدا
چرخ چاه . [ چ َ خ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چرخاب . دولاب . چرخی که بدان خاک کنده از ته چاه برکشند. چرخی که در کاریزها برای کشیدن خاک و گل چاه های قنات از آن استفاده کنند. عَجَلَة. عُصمور. عَکَم . عَلَق . عَلاق . (منتهی الارب ). رجوع به چرخاب و دو...
-
چاه آب
لغتنامه دهخدا
چاه آب . (اِخ ) دهی از دهستان دوغائی بخش حومه ٔ شهرستان قوچان که در 24 هزارگزی جنوب خاوری قوچان و 14 هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی قوچان به مشهد واقع شده ، کوهستانی و معتدل است و 53 تن سکنه ترک و کرد و فارس دارد.آبش از چشمه ، محصولش غلات و شغل اهالی زراع...
-
چاه آخر
لغتنامه دهخدا
چاه آخر. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 6 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع شده . جلگه و گرمسیر است و 11 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
چاه آهن
لغتنامه دهخدا
چاه آهن . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیکنان بخش بشرویه شهرستان فردوس که در 50 هزارگزی شمال بشرویه و 10هزارگزی نیکنان واقع شده ، کوهستانی و گرمسیر است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
چاه ابوطالب
لغتنامه دهخدا
چاه ابوطالب . [ هَِ اَ ل ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «موسوم به دروازه است واقع در خاک سیستان بر سر راه فراه به مالاخان یا سیاه کوه ، در طرف غربی رود هیرمند». (از مرآت البلدان ج 4 ص 131).
-
چاه ابوعتبه
لغتنامه دهخدا
چاه ابوعتبه . [ هَِ اَ ع َ ب َ ] (اِخ ) ظاهراً چاهی بوده در نزدیکی شهر «مدینه ». مؤلف حبیب السیر نویسد: «... القصه حضرت مقدس نبوی صلوات اﷲ و سلامه علیه بعد از ترتیب لشکر و تهیه مایحتاج سفر ابن مکتوم را با ابورهم غفاری در مدینه ، خلیفه گذاشته بقولی د...
-
چاه احمد
لغتنامه دهخدا
چاه احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دژگان بخش بستگ شهرستان لار که در 144 هزارگزی جنوب خاوری بستک و در جنوب کوه خمیر واقع شده ، دامنه ، گرمسیر و مالاریائی است و 223 تن سکنه دارد. آبش از چاه و باران ، محصولش غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است ...
-
چاه ارژنگ
لغتنامه دهخدا
چاه ارژنگ . [هَِ اَ ژَ ] (اِخ ) چاهی در توران زمین که افراسیاب بیژن را در آن چاه زندانی کرد. چاه بیژن : به پیلان گردنکش آن سنگ راکه پوشد سر چاه ارژنگ را. فردوسی .رجوع به ارژنگ و چه ارژنگ شود.
-
چاه اسماعیل
لغتنامه دهخدا
چاه اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهوار بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 30 هزارگزی شمال میناب بر سر راه فرعی کهنوج به میناب واقع شده ، 45 تن سکنه دارد و دو مزرعه چاه شیرین و «قنبری »جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
چاه افضل
لغتنامه دهخدا
چاه افضل . [ اَ ض َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان عقدا بخش شهر بابک شهرستان یزد که در 30 هزارگزی شمال باختر اردکان و 6 هزار و پانصدگزی شوسه ٔ اردکان به عقدا واقع شده ، جلگه ، معتدل و مالاریایی است و 45 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و شغل ...
-
چاه انجیر
لغتنامه دهخدا
چاه انجیر. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سروستان شهرستان شیراز که در 23 هزارگزی باختر سروستان و 9 هزارگزی شوسه ٔ شیراز به سروستان واقع شده ، جلگه ، معتدل و مالاریائی است و 285 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات و تنباکو، شغل اهالی زر...
-
چاه انکرسنه
لغتنامه دهخدا
چاه انکرسنه . [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «دهکده ای است در جلگه هرون آباد، دو منزلی کرمانشاهان . و از هرون آباد که به کرند میروند در طرف دست راست راه واقع است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 132).