کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چالوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چالوس
لغتنامه دهخدا
چالوس . (اِخ ) نام آبادی یا بندری در کنار دریای خزر که اسم آن در کتب جغرافی و فرهنگ های قدیم ضبط شده و بتدریج رو به ویرانی نهاده و در زمان سلطنت رضاشاه دوباره آباد شده و فعلاً مرکز بخش «چالوس » میباشد و بر کنار رودخانه ای بنام «چالوس » واقع است . یاق...
-
چالوس
لغتنامه دهخدا
چالوس . (اِخ ) نام رودخانه ای که بطول 80 هزارگز در مازندران جاری است و به دریای خزر میریزد. صاحب مرآت البلدان نویسد: «... چالوس حالا اسم شهر و آبادی مخصوصی نیست بلکه اسم رودخانه ٔ بزرگی است که فاصله ٔ مابین بلوک مرزن آباد کجور و کلارستاق میباشد. منبع...
-
چالوس
لغتنامه دهخدا
چالوس . (اِخ ) یکی از بخش های شهرستان نوشهر است و حدود بخش از شمال بدریای خزر، از جنوب به اولین رشته ارتفاعات جنگلی ، از خاور بدهستان کران بخش حومه ٔ نوشهر و از باختر به دهستان لنگااز شهرستان تنکابن محدود میباشد. هوای این بخش مانند سایر نقاط ساحلی مع...
-
جستوجو در متن
-
شالوس
لغتنامه دهخدا
شالوس . (اِخ ) معرب چالوس . (از دمشقی ). رجوع به چالوس شود.
-
پل زغال
لغتنامه دهخدا
پل زغال . [ پ ُ ل ِ زُ] (اِخ ) نام موضعی در دره ٔ چالوس کنار راه طهران به چالوس میان ماکارود و چالوس در 190300 گزی طهران .
-
پالوزده
لغتنامه دهخدا
پالوزده . (اِخ ) نام محلی کنار راه بابل و چالوس میان نوشهر و چالوس در 405000 گزی طهران .
-
سالوس
لغتنامه دهخدا
سالوس . (اِخ ) سالوش . رجوع به چالوس شود.
-
کریک
لغتنامه دهخدا
کریک . [ ک َ ] (اِ) در چالوس نام نوعی سرخس است . (یادداشت مؤلف ).
-
دوجمان
لغتنامه دهخدا
دوجمان . [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر. در 65 هزارگزی شمال باختری چالوس و کنار شوسه ٔ چالوس به شهسوار. دارای 120 تن سکنه . آب آن از رودخانه و سردآب رود است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
مس ده
لغتنامه دهخدا
مس ده . [ م ِ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلان کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر. 150 تن سکنه دارد. واقع در 15هزارگزی مغرب چالوس از طریق گیلاکلا و 5هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ چالوس به تنکابن . آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی...
-
دارکلا
لغتنامه دهخدا
دارکلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قشلاق کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر که از جنوب باختری متصل به چالوس و دارای 500 تن سکنه است . فعلاً یکی از محله های شهر چالوس محسوب میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
هزاربند
لغتنامه دهخدا
هزاربند. [ هََ / هَِ ب َ ](اِخ ) کوهی در راه چالوس . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
شالوسی
لغتنامه دهخدا
شالوسی . (ص نسبی ) منسوب به شالوس و رجوع به شالوس و چالوس شود.
-
اسکلیم
لغتنامه دهخدا
اسکلیم . [ اِ ک ِ ] (اِ) (در چالوس ) کاکنج . عروس در پرده .