کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چالاکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چالاکی
لغتنامه دهخدا
چالاکی . (حامص ) چابکی و جلدی . (ناظم الاطباء). سرعت . (ناظم الاطباء). چستی . فرزی . تیزی و تندی : در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی . حافظ.دع التکاسل تغنم ، فقد جری مثلی که زاد راهروان چستی است و چالاکی . حافظ. || نشاط ...
-
واژههای مشابه
-
دست چالاکی
لغتنامه دهخدا
دست چالاکی . [ دَ ] (حامص مرکب ) دست چالاک بودن . زبردستی . || دزدی . (ناظم الاطباء). و رجوع به دست چالاک شود.
-
جستوجو در متن
-
نیکوروی
لغتنامه دهخدا
نیکوروی . [ رَ ] (حامص مرکب ) جلدی . چالاکی . (ناظم الاطباء). راهواری : جودة؛ نیکوروی اسب . (از منتهی الارب ).
-
فرزی
لغتنامه دهخدا
فرزی . [ ف ِ ] (حامص ) سرعت . (یادداشت به خط مؤلف ). || چابکی . چالاکی . چستی . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
جلدبازی
لغتنامه دهخدا
جلدبازی . [ ج َ ] (حامص مرکب ) شتاب زدگی . تعجیل . تندی . چالاکی . (ناظم الاطباء).
-
تخرور
لغتنامه دهخدا
تخرور. [ ت ُ ] (ع ص ) مرد متوسط میان چالاکی و سستی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
روندگی
لغتنامه دهخدا
روندگی . [ رَ وَ دَ / دِ ] (حامص ) عمل رفتن . || سرعت حرکت . چالاکی در رفتار. (فرهنگ فارسی معین ).
-
زوزاءة
لغتنامه دهخدا
زوزاءة. [ زَ زا ءَ] (ع اِمص ) چالاکی و شتابی و زودی . (ناظم الاطباء).
-
صربخة
لغتنامه دهخدا
صربخة. [ ص َ ب َ خ َ ] (ع اِمص ) سبکی . چالاکی . (منتهی الارب ). الخفة و الترق . (اقرب الموارد).
-
صرخبة
لغتنامه دهخدا
صرخبة. [ ص َ خ َ ب َ ] (ع اِمص ) سبکی . چالاکی . (منتهی الارب ). || (اِ) سیل .
-
شکول
لغتنامه دهخدا
شکول . [ ش ُ ] (اِ) جلدی . چابکی . چستی . چالاکی . تیزدستی . (ناظم الاطباء). جلدی و چابکی . (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از برهان ).
-
بیداردلی
لغتنامه دهخدا
بیداردلی . [ دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بیداردل . هشیاری و آگاهی و چالاکی . (ناظم الاطباء). رجوع به بیداردل شود.
-
خرامیدگی
لغتنامه دهخدا
خرامیدگی . [ خ ِ دَ / دِ ] (حامص ) باربرداری با ظرافت . || زیبا و چالاکی و لطافت . (ناظم الاطباء): قُدمَه ؛ خرامیدگی . (از منتهی الارب ).