کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاقی
لغتنامه دهخدا
چاقی . (حامص ) فربهی . تنومندی . گندگی . سنگینی . پرگوشتی . سمن . || صحت . سلامت . عافیت . تندرستی . بهبود.
-
جستوجو در متن
-
تدوح
لغتنامه دهخدا
تدوح . [ ت َ دَوْ وُ ] (ع مص ) نفخ آوردن و فروافتادن شکم از چاقی یا مرض .(از اقرب الموارد). انتفاخ و تدلی بطن . (المنجد).
-
ممرا
لغتنامه دهخدا
ممرا. [ ] (اِخ ) (به معنی قوت یا چاقی ) مسکن ممرا که امیر اموری بود و این ممرا همان حبرون است . (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به حبرون شود.
-
نهیة
لغتنامه دهخدا
نهیة. [ ن ِهَْ ی َ ] (ع ص ) ناقة نهیة؛ ناقه ٔ نیک فربه . (منتهی الارب ). بغایت فربهی و چاقی رسیده . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). نَهّیَة. (متن اللغة).
-
تخوش
لغتنامه دهخدا
تخوش . [ ت َ خ َوْ وُ ] (ع مص ) کم و اندک کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || لاغر گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لاغر شدن بعد چاقی . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
طرق
لغتنامه دهخدا
طرق . [ طِ ] (ع اِ) پیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به عربی شحم است . (فهرست مخزن الادویه ). || (اِمص ) توانائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قوت . || فربهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چاقی . سمن .
-
مدغبج
لغتنامه دهخدا
مدغبج . [ م ُ دَ ب َ ] (ع ص ) آماسیده . (منتهی الارب ). وارم . (اقرب الموارد). ورم کرده بر اثر چاقی . (از متن اللغة). || پرخشم . (منتهی الارب ). || هم مدغبجون انفسهم ؛ای فی نعیم و اکل . (متن اللغة) (از اقرب الموارد).
-
انتجاث
لغتنامه دهخدا
انتجاث .[ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استخراج . (از اقرب الموارد). || آماسیدن و پیدا شدن فربهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آماسیدن و آشکار شدن چاقی . (از اقرب الموارد).
-
نهی
لغتنامه دهخدا
نهی . [ ن َ هی ی ] (ع ص ) مرد به پایان خردمندی رسیده . (منتهی الارب ). رجل نهی ، متناهی العقل . (اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، انهیاء. || آنکه بغایت فربهی و چاقی رسیده است : بعیر نهی و ناقة نهیة. (از اقرب الموارد). رجوع به نهیة شود.
-
نهیة
لغتنامه دهخدا
نهیة. [ ن َ هی ی َ ] (ع ص ) ناقة نهیة؛ناقه ٔ به پایان فربهی رسیده . (منتهی الارب ). نِهیَة. به غایت چاقی رسیده . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || جزور نهیة؛ ضخمة سمینة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شتر کشتنی ستبر و فربه . (ناظم الاطباء). درش...
-
قصاب شکن
لغتنامه دهخدا
قصاب شکن . [ ق َص ْ صا ش ِ ک َ ] (اِمص مرکب ، اِ مرکب ) نام فنی از کشتی است ، و آن زور بر گردن حریف آورده بر زمین زدن است چنانکه قصاب گوسفند را. (استینگاس ) (آنندراج ) : مدعی گرچه خود آزار مراقی داردباب قصاب شکن گردن چاقی دارد.میرنجات (از آنندراج ).
-
مراق
لغتنامه دهخدا
مراق . [ م ِ / م ِ راق ق ] (ع اِ) نام بیماری است در شکم . (ناظم الاطباء). در طب قدیم نوع مالیخولیا که آن را ناشی از سودا میدانستند و عقیده داشتند که گردن صاحب مرض به علت تصاعد ابخره ستبر میشود : مدعی گر چه خودآزار مراقی داردباب قصاب شکن گردن چاقی دار...
-
اعکان
لغتنامه دهخدا
اعکان . [ اَ ] (ع اِ)ج ِ عُکنَة، بمعنی نورد شکم از فربهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گویند: ج ِ عُکنَه ، بمعنی ورزیدگی و ستبری شکم از چاقی باشد. (از اقرب الموارد). ج ِ عُکنَه ، نورد شکم که از غایت فربهی باشد. (از آنندراج ).
-
نی
لغتنامه دهخدا
نی . [ نی ی ] (ع اِ) هرچیز ناپخته و خام . (غیاث اللغات ). گوشت خام . (مهذب الاسماء). گوشت نیم پخته . (ناظم الاطباء). رجوع به نی ٔ شود. || فربهی .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سمن . چاقی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || ج ِ نیّة و آن جمع شاذ و ...