کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارزبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چارزبانی
لغتنامه دهخدا
چارزبانی . [ زَ ] (اِ مرکب ) کنایه از چار عناصر است که به چار زبانیه ٔ دوزخ تشبیه شده است . (انجمن آرای ناصری ) : اسیر طبعمخالف مدار جان و خردزبون چارزبانی مکن دو حور لقا.خاقانی (از انجمن آرا).
-
جستوجو در متن
-
چهارزبانی
لغتنامه دهخدا
چهارزبانی . [ چ َ / چ ِ زَ ] (حامص مرکب ) عمل چهارزبان . رجوع به چهارزبان شود. || (اِ مرکب ) کنایه از چهارعنصر است . رجوع به چارزبانی شود.
-
زبون کردن
لغتنامه دهخدا
زبون کردن . [ زَ ک َدَ ] (مص مرکب ) (خود را) تحمل خواری کردن . تسلیم خواری و زبونی شدن . خود را بخواری افکندن : نمودی خوار خود را ومرا چون خود زبون کردی ترا هرچند گفتم کم کن این سودا فزون کردی . فرخی .چه کرد آن سنگدل با تو، بسختی صبر چون کردی چرا یکب...
-
داشتن
لغتنامه دهخدا
داشتن . [ ت َ ] (مص ) دارا بودن . مالک بودن . صاحب بودن چیزی را. صاحب آنندراج گوید: داشتن ، معروف و این گاهی یک مفعول دارد و گاهی دو مفعولی آید چنانکه گوید:فلانی زور دارد و یا ملک دارد و گاهی دو مفعولی آید چنانکه گوید: فلانی فلانی را دوست میدارد : از...