کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارده معصوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چارده معصوم
لغتنامه دهخدا
چارده معصوم . [ دَه ْ / دَ م َ ] (اِخ ) حضرت محمد (ص ) و دخترش فاطمه (ع ) و دوازده امام که از علی بن ابیطالب (ع )شروع و به امام دوازدهم حجةبن الحسن ختم میشود. حضرت محمد (ص ) و فاطمه (ع ) با دوازده امام . محمد (ص ) و علی (ع ) و فاطمه (ع ) و حسن و حسین...
-
واژههای مشابه
-
چارده چناران
لغتنامه دهخدا
چارده چناران . [ دِهَِ چ ِ ] (اِخ ) بلوکی است از بلوکات بجنورد واقع در سمت مشرق این بلده و اسامی قرا و مزارع آن از این قرار است : چناران ، نوده ، اسفندان ،ترفی ، بیغو، کوک و کمر. (مرآت البلدان ج 4 ص 45).
-
چارده سنخاص
لغتنامه دهخدا
چارده سنخاص . [ دِ هَِ س ِ ] (اِخ ) از راه بجنورد که بطرف عراق میایند بعد از دو سه منزل به چارده سنخاص سنخاص میرسند قبل از ورود بجلگه از قریه ٔ دربند که واقع در دربندی است که نیم فرسخ امتداد دارد و عرضاً تنگ میباشد عبور میشود. چارده سنخاص مابین اسفرا...
-
چارده طبس
لغتنامه دهخدا
چارده طبس . [ دِ هَِ طَ ب َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای در طبس خراسان . در سال هشتصد و نه هجری که میانه ٔ دو برادر یعنی میرزا پیر محمد و میرزا اسکندر گورکانی بهم خورده یگانگی به بیگانگی بدل شد میرزا پیر محمد میرزا اسکندر را گرفته بندی بر پایش نهاد و به صحا...
-
چارده کلاته
لغتنامه دهخدا
چارده کلاته . [دِ هَِ ک َ ت َ ] (اِخ ) یکی از بلوکات هزارجریب است در جلگه واقع شده و رودخانه ای از مشرق بمغرب در آن جاری است . کوههای اطراف این جلگه از هر قبیل چرنده و طیور و وحوش دارد حتی حیوانات شکاری و سباع از قبیل پلنگ و گرگ و غیره در آنجا یافت م...
-
چارده روایت
لغتنامه دهخدا
چارده روایت . [ دَه ْ رِ ی َ ] (اِ مرکب ) مراد از چارده روایت شاگردان هفت امام قرائت است چراکه هر امام را دو شاگرداند. (آنندراج ) : عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظقرآن ز بر بخوانی در چارده روایت .حافظ (از آنندراج ).
-
چارده ساله
لغتنامه دهخدا
چارده ساله . [ دَه ْ ل َ / ل ِ ] (ص نسبی مرکب ) دختر و پسری که بسن چهارده سالگی رسیده باشند : ای چارده ساله قرةالعین بالغنظر علوم کونین . نظامی .چارده ساله بتی چابک شیرین دارم که بجان حلقه بگوش است مه چاردهش . حافظ (دیوان چ قزوینی ص 196).می دوساله و ...