کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوندبست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیوندبست
لغتنامه دهخدا
پیوندبست . [ پ َ / پ ِ وَ ب َ ] (ن مف مرکب ) پیوندبسته . || جامه ٔ پیوندبست ؛ درپی کرده . وصله کرده . رقعه دوخته . پینه زده . مرقع، لدیم ؛ جامه ٔ پیوندبست . ثوب مرقع، ثوب مرقوع ؛ جامه ٔ پیوندبست . ثوب مکدم ، ثوب متردم ، ثوب مردم ؛ جامه ٔ پیوندبست . (...
-
جستوجو در متن
-
لدیم
لغتنامه دهخدا
لدیم . [ ل َ ] (ع ص ) جامه ٔ کهنه . جامه ٔ درپی کرده . (منتهی الارب ). جامه ٔ پیوندبست . (مهذب الاسماء).
-
ردیم
لغتنامه دهخدا
ردیم . [ رَ ] (ع ص ) ثوب ردیم ؛ جامه ٔ کهنه . ج ، رُدُم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جامه ٔ پیوندبست . (مهذب الاسماء).
-
درپی
لغتنامه دهخدا
درپی . [ دَ ](اِ) درپه . درپین . دربه . دربی . پینه و پیوندی که برجامه دوزند. (برهان ). اگرچه اصل آن درپی بوده ، به فتح بای پارسی ، اکنون به کسر، با اعمی و موسی قافیه کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). رقعه . (از منتهی الارب ).وصله . و ژنگ . پاره : جئة؛ د...
-
مرقع
لغتنامه دهخدا
مرقع. [ م ُ رَق ْ ق َ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی از ترقیع. رجوع به ترقیع شود. || اکثر استعمال آن به معنی ژنده است که آن را بر سر ودوش کشند بطور چادر یا ردائی ، و از این شعر حافظ:در آستین مرقع پیاله پنهان کن که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است معلوم می شو...