کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیش پیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیش پیش
لغتنامه دهخدا
پیش پیش . (اِ صوت ) آوازی که بدان گربه را خوانند. کلمه ای که بدان گربه را خوانند. صوتی است خواندن گربه را، مقابل پیشْت ْ [ ش ْ ت ْ ] که برای راندن گربه است .
-
پیش پیش
لغتنامه دهخدا
پیش پیش . (ق مرکب ) جلوجلو. پیشا پیش . تقدم . ترجمه ٔ قدام . و گاهی «از» بر آن داخل کنند و از پیش پیش گویند : زانکه هر مرغی بسوی جنس خویش میپرد او در پس جان پیش پیش . مولوی .شیر را چون دید محو ظلم خویش سوی قوم خود دوید او پیش پیش . مولوی .آنرا که پیر...
-
جستوجو در متن
-
سابقاً
لغتنامه دهخدا
سابقاً. [ ب ِ قَن ْ ] (ع ق ) از پیش . از این پیش . پیش از این . در ایام پیش . در زمان پیش . پیش از آن . پیش از وقت . در پیش . پیشتر. در سابق . در زمان سابق . سابق بر این . سابق بر آن . قبلاً. قبل از این . قبل از آن .قدیماً. در قدیم . فی ماتقدم . در گ...
-
سلیف
لغتنامه دهخدا
سلیف . [ س َ ] (ع ص ) پیش رفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که از پیش گذشته باشد. پیش رفته و پیش قدم گذشته . (ناظم الاطباء).
-
پس پیرار
لغتنامه دهخدا
پس پیرار. [ پ َ ] (ق مرکب ) سال پیش از پیرار. دو سال پیش از پار. سه سال پیش .
-
اسبق
لغتنامه دهخدا
اسبق . [ اَ ب َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سبقت . پیش تر. جلوتر. سابق تر. سبقت گیرنده تر. پیش تر از پیش ... از پیش پیش تر.- امثال : اسبق من الاجل . اسبق من الافکار . (مجمع الامثال میدانی ).|| افضل .
-
صلع
لغتنامه دهخدا
صلع. [ ص َ ل َ ] (ع مص ) بی موی پیش سر گردیدن . موی رفتگی پیش سر. (منتهی الارب ). موی پیش سر رفتن . کل بودن . (غیاث اللغات ).
-
پیشرسی
لغتنامه دهخدا
پیشرسی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) عمل پیش رس . رجل . (منتهی الارب ). رجوع به پیش رسیدن شود. || حالت و چگونگی پیش رس . مقابل دیررسی .
-
مقدم
لغتنامه دهخدا
مقدم . [ م ُ ق َدْ دِ ] (ع ص ) فراپیش دارنده . (مهذب الاسماء). پیش کننده . (غیاث ) (آنندراج ). پیش کننده و در پیش جای گیرنده . (ناظم الاطباء).
-
اثی
لغتنامه دهخدا
اثی . [ اَث ْی ْ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). سخن چینی و نمامی پیش سلطان یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری . غمز کردن . (زوزنی ). سعی . وشایة.
-
پریروز
لغتنامه دهخدا
پریروز. [ پ َ ](ق مرکب ) پریر. یک روز پیش از دیروز. روز پیش از روز گذشته . روز قبل از دی . روز پیش . اوّل مِن اَمس .
-
یقدمیة
لغتنامه دهخدا
یقدمیة. [ ی َ دُ می ی َ ](ع اِمص ) پیش پیش رفتگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
آخردانی
لغتنامه دهخدا
آخردانی . [ خ ِ ] (حامص مرکب ) صفت آنکه پیش بین باشد و نتیجه ٔ کارها را پیش از وقوع داند.
-
قدمیة
لغتنامه دهخدا
قدمیة.[ ق ُ دُ می ی َ ] (ع اِمص ) پیش پیش رفتگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || تبختر. (اقرب الموارد).