کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشی پیشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشی پیشی
لغتنامه دهخدا
پیشی پیشی . (اِ صوت ) آوازی برای نواختن گربه . || در تداول کودکان ، گربه ، آنگاه که بدو التفات کنند. || (اِ) نوعی بید . بیدمشک . نامی که در ارسباران به بید مشک دهند. رجوع به بیدمشک شود.
-
جستوجو در متن
-
مبادرة
لغتنامه دهخدا
مبادرة. [ م ُ دَ رَ ] (ع مص ) پیشی گرفتن کسی را و بشتافتن سوی آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیشی گرفتن و شتابی کردن و دلیری نمودن . (آنندراج ). بشتافتن . (از اقرب الموارد). با کسی پیشی کردن . (دهار). با کسی پیشی گرفتن . (زوزنی ).
-
کفات
لغتنامه دهخدا
کفات . [ ک ِ ] (ع مص ) با کسی پیشی گرفتن در دویدن . مکافتة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). پیشی گرفتن . (از اقرب الموارد). و رجوع به کَفت (ع مص ) شود.
-
تبادر
لغتنامه دهخدا
تبادر. [ ت َ دُ ] (ع مص ) بهم بشتافتن . (زوزنی ). پیشی گرفتن او را بشتافتن سوی آن . (منتهی الارب ). با هم شتافتن و پیشی گرفتن در کاری . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
زلجان
لغتنامه دهخدا
زلجان . [ زَ ل َ ] (ع مص ) پیش درآمدن و پیشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تقدم . (اقرب الموارد). پیشی گرفتن . (از ناظم الاطباء).
-
متسابق
لغتنامه دهخدا
متسابق . [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) پیشی گیرنده بر یکدیگر. (آنندراج ). بر یکدیگر پیشی گیرنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تسابق شود.
-
متفرط
لغتنامه دهخدا
متفرط. [ م ُ ت َ ف َرْ رِ ](ع ص ) اسب پیشی گیرنده بر رمه . (از اقرب الموارد). کسی که در پیش میشود و پیشی میگیرد. (ناظم الاطباء).
-
استباق
لغتنامه دهخدا
استباق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بر یکدیگر پیشی گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). بر همدیگر پیشی گرفتن . پیشی گرفتن با کسی در دویدن و تاختن . || درگذشتن از جای . (منتهی الارب ). || ترک کردن .(از منتهی الارب ). || با یکدیگر تیر انداختن . (زوزنی ...
-
سبقت
لغتنامه دهخدا
سبقت . [ س ِ ق َ ] (از ع ، مص ) از مصادر مجعول است و در زبان عربی بجای آن سبق استعمال کنند. (از مجله ٔ دانشکده ادبیات تبریز). پیشی گرفتن . (غیاث ). مبادرت . تبادر. پیشی .
-
بدور
لغتنامه دهخدا
بدور. [ ب ُ ] (ع مص ) پیشی گرفتن و شتافتن سوی چیزی . (از منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). پیشی گرفتن . سوی چیزی شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). مبادرة. اسراع . (از اقرب الموارد).
-
نازی
لغتنامه دهخدا
نازی .(اِ) در تداول ، گربه را گویند. نازو. پیشی . پیشو.
-
پی پیش
لغتنامه دهخدا
پی پیش . (اِ) در تداول اطفال ، گربه . پی پیشی .
-
مبادرت
لغتنامه دهخدا
مبادرت . [ م ُدَ رَ ] (ع مص ، اِمص ) پیشی گرفتن و شتابی کردن و دلیری نمودن . (غیاث ). پیشی و سبقت و تقدم و تعجیل و شتابی و چالاکی . مبادرة. تبادر. پیشی . سبقت . پیش دستی . پیشی گرفتن . سبقت جستن . پیش دستی کردن . بشتافتن بسوی کسی . (یادداشت به خط مرح...
-
مسابقة
لغتنامه دهخدا
مسابقة. [ م ُ ب َ ق َ ] (ع مص ) مسابقه . سباق . با کسی پیش گرفتن در دویدن یا در تاختن و نبرد کردن در آن . (منتهی الارب ). پیشی گرفتن بر کسی در سباق . (اقرب الموارد). با کسی پیشی گرفتن در دویدن یا در تاختن . (المصادرزوزنی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی )...