کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشینیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشینیان
لغتنامه دهخدا
پیشینیان . (ص ، اِ) ج ِ پیشین . متقدمین . قدماء. اسلاف . سابقین . سلف . (دهار). اوائل . گذشتگان . اقدمین . پیشینگان . مقابل پس آیندگان . مقابل پسینیان : این چنین بزم از همه شاهان کرا اندر خورست نامه ٔ شاهان بخوان و کتب پیشینیان بیار. فرخی .برجای پیشی...
-
جستوجو در متن
-
پسینیان
لغتنامه دهخدا
پسینیان . [ پ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (مقابل پیشینیان ) آخریان . متأخران . آیندگان : نیکبختان بحکایت و امثال پیشینیان پند گیرنداز آن پیشتر که پسینیان بواقعه ٔ ایشان . (گلستان ).
-
گنگ
لغتنامه دهخدا
گنگ . [ گ َ ] (اِخ ) نام قبله ٔ پیشینیان است که بیت المقدس باشد. (برهان ). رجوع به گنگ دژهوخت شود.
-
اقدمین
لغتنامه دهخدا
اقدمین . [ اَ دَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اقدم در حالت نصبی و جری . || پیشینیان . (یادداشت مؤلف ).
-
سنت پرست
لغتنامه دهخدا
سنت پرست .[ س ُن ْ ن َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) آنکه آداب و رسوم را پرستد. که اعمال و افعال پیشینیان را احترام گذارد.
-
هیولی
لغتنامه دهخدا
هیولی . [ هََ لا / هََ ی ْ یو لا ] (ع اِ) پنبه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قطن . (اقرب الموارد). پیشینیان سرشت جهان را بدان تشبیه کرده اند و نسبت بدان هیولی ّ و هیولانی است . (از اقرب الموارد).
-
دژهخت
لغتنامه دهخدا
دژهخت . [ دِ هَُ ] (اِخ ) به معنی قلعه ٔ فراخته ٔ مبارک . (از آنندراج ). قبله ٔ پیشینیان باشد و آن را به سریانی ایلیا و به عربی بیت المقدس گویند. (برهان ).بیت المقدس . (جهانگیری ) (غیاث ). دژهخت گنگ . دژهوخت .
-
اساطیرالاولین
لغتنامه دهخدا
اساطیرالاولین . [ اَ رُل ْ اَوْ وَ ] (ع اِ مرکب ) افسانه های قدما. خرافات پیشینیان : یقول الذین کفروا اِن هذا الاّ اساطیرالاولین . (قرآن 25/6).آن اساطیراوّلین که گفت عاق حرف قرآن را بد آثار نفاق .مولوی .
-
ایمنه
لغتنامه دهخدا
ایمنه . [ م َ ن ِ ] (اِخ ) پسر باکوس و ونوس و رب النوع ازدواج بود. پیشینیان اعیادی را که به افتخار رب النوع مزبور اقامه میشد ایمنه می خواندند. (تعلیقات تمدن قدیم ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ).
-
گذشتگان
لغتنامه دهخدا
گذشتگان . [ گ ُ ذَ ت َ / ت ِ ] (اِ) ج ِ گذشته . ماسلف . متقدمین . (آنندراج ). اسلاف . پیشینیان : چنان خوانده ام از اخبار گذشتگان که وقتی امیری رسولی فرستاد به ملک فارس ... (نوروزنامه ). و نیکوتر آنکه سیرتهای گذشتگان را امام سازد. (کلیله و دمنه ).
-
دزهرچ
لغتنامه دهخدا
دزهرچ . [ دِ هََ / دِ هَُ / دِ زَ رَ ] (اِخ ) قبله ٔ پیشینیان باشد و آن رابه سریانی ایلیا خوانند و به عربی بیت المقدس گویند.(برهان ). در انجمن آرا و آنندراج قول برهان رد شده صحیح آن دزهوخ دانسته شده است . رجوع به دزهوخ و دزهوخت کنگ و دژهوحَت شود. || ...
-
سابقین
لغتنامه دهخدا
سابقین . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سابق در حالت نصبی و جری . پیشینیان . گذشگان . رجوع به سابق شود. || (اِخ ) در اصطلاح رجالی و علمای امامیه کسانی هستند که به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع ) رجوع کردند و ایشان ابوالهیثم بن تیهان ، و جابربن عبداﷲ، و جمعی دیگر...
-
متأخرین
لغتنامه دهخدا
متأخرین . [ م ُ ت َ ءَخ ْ خ ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ متأخر. بازپسینان . مقابل متقدمین و پیشینیان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مردمان واپسین . ضد متقدمین که مردمان پیشین باشد؛ لسان متأخرین ، زبان مردمان واپسین . (ناظم الاطباء). متأخران . و رجوع به ماد...
-
باستان نامه
لغتنامه دهخدا
باستان نامه . [ م َ / م ِ ] (اِخ ) تاریخ نامه که کتاب تاریخ پارسیان باشد. (ناظم الاطباء). نام کتابی است از تاریخ فارسیان . (برهان قاطع). رجوع به عناوین باستان و نامه ٔ باستان شود. || تاریخ .- گفته ٔ باستان ؛ تاریخ و داستان پیشینیان : بکردار خوابیست ...