کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشنهاد آخر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیشنهاد دادن
لغتنامه دهخدا
پیشنهاد دادن . [ ن َ / ن ِ دَ ] (مص مرکب ) قصد کردن . || پیشنهاد کردن . عرضه کردن . تسلیم اعلام نامه ٔ حاکی از قبول کار یا خرید و یا فروش . || طرح کردن مطلبی حلاجی شدن آنرا.
-
پیشنهاد کردن
لغتنامه دهخدا
پیشنهاد کردن . [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اراده کردن . قصد کردن . || عرضه کردن . پیشنهاد دادن . اعلام خواستاری کاری یا خریدی و یا فروشی . || طرح کردن مطلبی حلاجی شدن آنرا.
-
جستوجو در متن
-
رفعا
لغتنامه دهخدا
رفعا. [ رَ ] (اِخ ) ملا رفعا یا [رافع] بخاری در هند صحبت شیخ ابوالفضل را دریافت و خود از گویندگان قرن یازده هجری قمری بود و در نزد پادشاه تقربی خاص داشت . اما بسبب اینکه فرمان شاه را رعایت نکرده بود شاه سوگند یاد کرد که خون او بریزد، ولی به التماس یع...
-
چوب زدن
لغتنامه دهخدا
چوب زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) ضربه وارد کردن با چوب بر چیزی . ضربت بوسیله ٔ چوب . زخم و ضربه زدن با چوب و غیره . زدن با ترکه : همی چوب زد بر سرش ساروان ز رفتن بماند آن زمان کاروان . فردوسی .کز این پس من او را بچوبی زنم که عبرت بگیرند از او بر زنم . ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن ابی سعیدبن جلال الدین میرانشاه بن تیمور. از تیموریان ماوراءالنهر. از 872 تا 899 هَ . ق . و او پسر بزرگتر سلطان سعید، میرزا سلطان ابوسعید بود ودر بلده ٔ فاخره ٔ سمرقند سلطنت میکرد و در غره ٔ ذیقعده ٔ سنه ٔ تسع و تسعین و ثمان...
-
شنقیطی
لغتنامه دهخدا
شنقیطی . [ ش ِ ] (اِخ ) محمدبن محمودبن احمدبن محمدبن التلامید الترکزی الشنقیطی . از مشاهیر ادباء و لغویین و علمای انساب بود ولی در نحو ضعیف بوده است . پس از تحصیلات اولیه در بلاد خود به مشرق سفر نمود و در شهرهای مکه و مدینه و مصر در هر کدام مدتی اقام...
-
تاریخ هجری
لغتنامه دهخدا
تاریخ هجری . [ خ ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در زمره ٔ تاریخهای جدید محسوب است . ابتداء آن از روز جمعه ٔ 16 ژوئیه ٔ 622 م . است و مورد پیروی همه ٔ مسلمانان است . و این تاریخ بر مبنای زمانی است که حضرت محمد (ص ) در آن تاریخ از مکه به مدینه مهاجرت ...
-
اینشتین
لغتنامه دهخدا
اینشتین . [ اَ ت َ ] (اِخ ) (1879 - 1955 م .) آلبرت . عالم بزرگ فیزیک دان نظری . متولد در اولم (آلمان ). در مونیخ و آراو (سویس ) و زوریخ تحصیل کرد. در 1905م . به تابعیت سویس درآمد. در همین سال سه مقاله منتشر کرد که هر یک پایه ٔ شعبه ٔ جدیدی در علم فی...
-
اسکات
لغتنامه دهخدا
اسکات . [ اِ ] (اِخ ) والتر. یکی از بزرگترین نویسندگان اسکاتلندی در ربع اول قرن نوزدهم . وی در نظم و نثر هر دو اقتدار و مهارت داشت و آثاری که از خود یادگار گذاشته است از شاهکارهای ادبیات انگلیس بشمار میرود.اسکات در 15 ماه اوت 1771 م . در شهر ادیمبورگ...
-
مصدق
لغتنامه دهخدا
مصدق . [ م ُ ص َدْ دِ ] (اِخ ) دکتر محمد (اردیبهشت 1258 هَ . ش .- یکشنبه 14 اسفند 1345 هَ . ش .). پدرش میرزا هدایت اﷲ وزیر دفتر استیفاء دوران ناصری و از مردان تجددطلب و پیرو امیرکبیر و از معاریف آشتیان و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه بنیانگذار بیمار...
-
اریده
لغتنامه دهخدا
اریده . [ اَرْ ری دِ ] (اِخ ) آرّیده . برادر نامشروع اسکندر و مادر اورقاصه ای بنام آرینّا بود. و او پس از اسکندر داعیه ٔسلطنت داشت . و اوریدیس دختر سینان و زن اریده نیز همین دعوی داشت . مل آگر که دشمن پردیکاس و مورد نفرت او بود، پس از ختم مجلس مشورت ...
-
باخ
لغتنامه دهخدا
باخ . (اِخ ) یوهان سباستین (1685 - 1750). باخ ، نام خانواده ای آلمانی است که در هنر موسیقی شهرت بسزائی داشتند و مشهورترین آنان یوهان سباستین میباشد که آثار موسیقی مذهبی او مورد توجه اهل فن است . وی بسال 1685 م . در روز 21 مارس در شهر آیزناخ متولد شد....
-
اردوان پنجم
لغتنامه دهخدا
اردوان پنجم . [ اَ دَ ن ِ پ َ ج ُ ](اِخ ) اشک بیست ونهم . آخرین پادشاه اشکانی . پس از اینکه بلاش چهارم درگذشت دو پسر او، بلاش و اردوان ، مدعی سلطنت شدند. از نوشته های نویسندگان رومی چنین بنظر می آیند، که تاج و تخت لااقل از سال 216م . نصیب اردوان گردی...
-
پلوپونز
لغتنامه دهخدا
پلوپونز. [ پ ِ ل ُپ ُ ن ِ ] (اِخ ) (جنگ ...) این نام بجنگ تاریخیی که از سال 431 تا 404 ق . م . بین اسپارت و آتن ادامه یافت و بتخریب آتن منتهی شد اطلاق میگردد. چند واقعه ٔ فرعی از قبیل مداخله ٔ آتن در مشاجرات کرسیر و کرنت موجب خصومت و مجادله گردید ولی...