کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیستون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیستون
لغتنامه دهخدا
پیستون . [ تُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) پیستن . رجوع به پیستن شود.
-
جستوجو در متن
-
رینگ
لغتنامه دهخدا
رینگ . (انگلیسی / فرانسوی ، اِ) زمین مربع که در آنجا دو بوکس باز باهم مسابقه دهند. (فرهنگ فارسی معین ). || رینگهای پیستون (در اتومبیل ) حلقه های چدنی هستند که در اطراف پیستون در شیارهای مخصوص برای استحکام پیستون به سیلندر قرار داده شده اند. هر پیستون...
-
هواگیری
لغتنامه دهخدا
هواگیری . [ هََ ] (حامص مرکب ) عمل هواگیر. || (اصطلاح صنعتی ) خالی کردن هوا از درون پیستون دستگاههای پیستونی است تا خوب به کار افتد. در تلمبه های پیستونی و دستگاههای مشابه آن اگر هوا در زیر پیستون باشد دستگاه خاصیت مکیدن مواد را از دست می دهد.
-
پیستن
لغتنامه دهخدا
پیستن . [ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) پیستون . سیلندر و آلتی متحرک گلوله شکل یا استوانه ای که با فشار درون محفظه ٔ تلمبه گردد و یا داخل سیلندر ماشین بخار شود و حرکت را بوسیله ٔ دسته ٔ شاتون یا پیستون به میل لنگ منتقل سازد.
-
تلمبه
لغتنامه دهخدا
تلمبه . [ ت ُ ل ُ ب َ / ب ِ] (اِ) پمپ . ناسوس . اسبابی است که بوسیله ٔ آن هوا یا گاز یا مایعی را از جایی بجایی منتقل سازند. تلمبه ها با فشار هوا کار می کنند. در زمینهای زراعتی تلمبه ها را برای بیرون کشیدن آب از چاهها بکار میبرند، در بعضی از شهرها نیز...
-
کمپرسی
لغتنامه دهخدا
کمپرسی . [ ک ُ رِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) اتومبیلی که قسمت عقب آن که محل بار است به وسیله ٔ یک پیستون کمپرسور بلند شده بار را تخلیه می نماید. (فرهنگ فارسی معین ).- کامیون کمپرسی ؛ کامیونی که کمپرسی است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
روغن سوزی
لغتنامه دهخدا
روغن سوزی . [ رَ / رُو غ َ ] (حامص مرکب ) عمل سوختن روغن . (فرهنگ فارسی معین ). || هر گاه در موتور اتومبیل پیستون یا رینگ به علتی خراب و از کار بیفتد قسمتی از روغن موتور که میل لنگ و یاطاقانها در آن کار می کنند از طریق روزنهایی که بر اثر خرابی مذکور ...
-
جت
لغتنامه دهخدا
جت . [ ج ِ ] (انگلیسی ، اِ) در اصطلاح ، به نوعی از هواپیما اطلاق میشود که دارای حرکت جتی است و حرکت جتی آن جهش به پیش است که برای متحرک بر اثر تخلیه ٔ خلفی سیل مواد لازم برای حرکت ایجاد میشود. در راکتها عامل موجب حرکت از سوختن اکسیژن انباشته شده در د...