کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیزَه کِردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیزه
لغتنامه دهخدا
پیزه . [ زَ / زِ ](ص ) مهمل ریزه ، چنانکه میزه : ریزه پیزه ؛ ریزه میزه .
-
پیزه
لغتنامه دهخدا
پیزه . [ زِ ] (اِخ ) پیز. شهر مرکزی ایالتی بهمین اسم در خطه ٔ توسکانه از ایتالیا. کنار نهر آرنز و 11 هزار گز بالاتر از مصب همین رودخانه و در 80هزارگزی مغرب شهر فلورانس واقعشده است . دارالفنون آن مشهور آفاق است و رصدخانه و کتابخانه و باغ نباتات و موزه...
-
پیزه
لغتنامه دهخدا
پیزه . [ زِ ] (اِخ ) نام ایالتی به ایتالیا و آن از طرف شمال به ایالت لوکه و از طرف مشرق به ایالت فلورانس و سیانه و از جانب جنوب به ایالت گروستو و از سوی مغرب بدریای لیگوریا محدود و محاط میباشد. شهر لیوورنو با نقاط همجوارش در این ساحل واقع شده لیکن اد...
-
پیزه
لغتنامه دهخدا
پیزه . [ زِ ](اِخ ) پیز. نام شهری در ناحیه ٔ قدیم پلوپونز کنار آلپه نزدیک قله ٔ المپ . صاحب قاموس الاعلام ذیل کلمه ٔ پیسه آرد: نام یکی از شهرهای قدیمی یونان که در خطه ٔ الیده واقع گشته و بشکل حکومت مستقلی اداره میشده است . اولمپیا در قلمرو این حکومت ...