کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیرنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیرنه
لغتنامه دهخدا
پیرنه . [ رِ ن ِ ] (اِخ ) نام سلسله جبالی میان مملکت فرانسه و اسپانیا تقریباً بطول 430 هزار گز از پرپین یان تا باین . صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد:پیرنه ، یکی از بزرگترین سلاسل جبال اروپاست و در طرف شمال اسپانیول بین بحر سفید و اقیانوس اطلس از جهت مشر...
-
پیرنه
لغتنامه دهخدا
پیرنه . [رِ ن ِ ] (اِخ ) (... سفلی ) نام ایالتی از فرانسه متشکل از بِآرن و ناوار علیا، دارای 3 آرندیسمان و 41کانتون و 560 کمون و 415797 تن سکنه . || (... علیا) نام ایالتی ازفرانسه متشکل از بیگور وقسمتی از گاسکُنْی ، دارای 3 آرندیسمان و 26 کانتون و 48...
-
جستوجو در متن
-
ژر
لغتنامه دهخدا
ژر. [ ژِ ] (اِخ ) از قلل جبال پیرنه نزدیک کوههای اوبن (پیرنه ٔ سفلی )، به ارتفاع 2612 گز.
-
اسو
لغتنامه دهخدا
اسو. [ اُ س ُ ] (اِخ ) دره ٔ جبال پیرنه (پیرنه ٔ سفلی )، که سیلاب اسو از آن گذرد و بسیلاب اُلُرُن پیوندد.
-
برانس
لغتنامه دهخدا
برانس . [ ب ِ ن ِ ] (اِخ ) (جبال ...) جبال برتات . جبال بیرانه . کوههای پیرنه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به پیرنه شود.
-
برنات
لغتنامه دهخدا
برنات . [ ب ُ ] (اِخ ) (جبل الَ ...) کوه پیرنه ، در لهجه ٔ عربهای اندلس . رجوع به پیرنه شود.
-
ابواب
لغتنامه دهخدا
ابواب . [ اَب ْ ] (اِخ ) یا الابواب . جبال پیرنه . (نخبةالدهر).
-
کاپورن
لغتنامه دهخدا
کاپورن . [ وِ ] (اِخ ) کمونی از«هت پیرنه » (پیرنه ٔ علیا)، بخش «بانیر دوبیگور». جمعیت آن 830 تن است . راه آهن و آبهای گرم معدنی دارد.
-
ژلس
لغتنامه دهخدا
ژلس . [ ژِ ل ُ ] (اِخ ) نام دهستانی در پیرنه ٔ سفلی ولایت پو، دارای 1720 تن سکنه . محصول عمده ٔ آن شراب است .
-
ژورانسن
لغتنامه دهخدا
ژورانسن . [ س ُ ] (اِخ ) نام کُمونی در پیرنه ٔ سفلی ازشهرستان پو، دارای 4029 تن سکنه و شراب های معروف .
-
کابسیر
لغتنامه دهخدا
کابسیر. (اِخ ) نام یکی از معابر مشهور سلسله ٔ جبال برانس (پیرنه ). (الحلل السندسیه ج 2 ص 110).
-
لاگر
لغتنامه دهخدا
لاگر. [ گ ُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت پیرنه ٔ سفلی از ولایت پو، دارای 822 تن سکنه .
-
لسکار
لغتنامه دهخدا
لسکار. [ ل ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در «پیرنه ٔ سفلی » از ولایت پو به فرانسه ، دارای راه آهن و 1871 تن سکنه است .
-
لاسب
لغتنامه دهخدا
لاسب . [ س ُ ](اِخ ) نام کرسی بخش در (پیرنه ٔ سفلی ) از ولایت اُلرُن . دارای 1645 تن سکنه .