کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیرسلطان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیرسلطان
لغتنامه دهخدا
پیرسلطان . [ س ُ ] (اِخ ) (امیر... برلاس ) از یاران میرزا ابوالقاسم بابر و حاکم بخش قندوز و بقلان از جانب او. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 54).
-
پیرسلطان
لغتنامه دهخدا
پیرسلطان . [ س ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز. واقع در 17هزارگزی خاور بستان آباد و 5هزارگزی شوسه ٔ میانه به تبریز. کوهستانی و سردسیر. دارای 348 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و یونجه ، شغل اهالی زراعت و گله دا...
-
پیرسلطان
لغتنامه دهخدا
پیرسلطان . [ س ُ ] (اِخ ) فرزند رشیدالدین فضل اﷲ وزیر. وی حکومت گرجستان داشته و با برادرش غیاث الدین محمدبن رشید در سه گنبدان مراغه اسیر گشته وچهار روز بعد از اسارت بقتل رسیده است . (از سعدی تاجامی ص 102 و 103 و ذیل جامعالتواریخ ص 150 و 151).