کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیاموش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیاموش
لغتنامه دهخدا
پیاموش . (اِ) نوعی پیاز سفید. اسقیل . بصل . عنصل . (شعوری ). ظاهراً مخفف پیازموش باشد.
-
جستوجو در متن
-
اشقیل
لغتنامه دهخدا
اشقیل . [ اِ ] (معرب ، اِ)عنصل . پیاز عنصل . اسقیل . بصل الفار. پیازموش . پیاموش . اسقال . عنصلا. بصیله . پیاز دشتی . (دزی ج 1 ص 25).