کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیازچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیازچه
لغتنامه دهخدا
پیازچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر پیاز. پیاز خرد. || قسمی از احرار بقول با کونه ٔ خرد برنگ و طعم پیاز و ساقی سبز و باریک و دراز و میان کاواک . قسمی سبزی خوردنی و آن پیازی باشد با کونه ٔ خرد و ساقه ٔ میان تهی سبز بلند باریک .
-
جستوجو در متن
-
سبزی خوردن
لغتنامه دهخدا
سبزی خوردن . [ س َ ی ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) انواع سبزی که خام خورند، چون : تره (گندنا)، جعفری ، گشنیز، ترخان ،مرزه ، ریحان ، تربچه ، شاهی ، پیازچه ، نعناع و غیره .
-
سبزی فروش
لغتنامه دهخدا
سبزی فروش . [ س َ ف ُ ] (نف مرکب ) آنکه سبزی فروشد. فروشنده ٔ انواع سبزیهای خوردنی . که تره و گشنیز و جعفری و پیازچه و تربچه و... فروشد : نشنیده ای که پیر هریوت چه گفته است سبزی فروش شهر ز نیکی فروش به . خواجه عبداﷲ انصاری .مرا شوخ سبزی فروش است یارک...
-
چه
لغتنامه دهخدا
چه . [ چ َ / چ ِ ] (پسوند تصغیر) به فتح اول و عدم ظهور هاء در فارسی علامت تصغیر است . (در پهلوی ایچک ، ایچه ، ایزه ، ایزک ، ایجک ، ایژک نشانه ٔ تصغیر است ). (حواشی برهان قاطع چ معین ). چون در آخر کلمه درآورند افاده ٔ تصغیر کند مانند باغچه و طاقچه . (...