کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پچول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پچول
لغتنامه دهخدا
پچول . [ پ َ ] (ص ) پَچل . پنتی . پلشت . قَذر. دَنِس . || (اِ) کعب . قاب . و رجوع به بجول شود.
-
جستوجو در متن
-
بژول
لغتنامه دهخدا
بژول . [ ب ُ ] (اِ) بجول است که استخوان شتالنگ باشد و بتازی کعب خوانند. (برهان )(انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ). شتالنگ . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (اوبهی ). بجول . کعب . (مهذب الاسماء). قاب . غاب . پچول . اشتالنگ : کاعب ؛ بژول پ...
-
بک
لغتنامه دهخدا
بک . [ ب ُ ] (اِ) رخساره و روی را گویند. (برهان ). رخساره و رو. (ناظم الاطباء). رخسار. (رشیدی ). رخساره . (از جهانگیری ). رخسار و چهره . (آنندراج ) (انجمن آرا). گونه . چهره . (در گناباد خراسان ) (از محمد پروین گنابادی ) : تا زبعزت زنیم پر از باد کن پ...