کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پِرْپِرْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرپر
لغتنامه دهخدا
پرپر. [ پ َ پ ُ ] (اِ) فرفور. تیهو. (شعوری بنقل از المجمع).
-
پرپر
لغتنامه دهخدا
پرپر. [ پ ِ پ ِ ] (اِ صوت ) پِر و پِر.در تداول کودکان ، آواز پریدن گنجشک و جز آن . آواز پرش مرغ . آواز پرزدن مرغان . رجوع به پِر و پِر شود.- پرپر کردن ؛ برآمدن آواز پرش مرغ (در تداول اطفال ).
-
پرپر
لغتنامه دهخدا
پرپر. [ پ ُ پ َ ] (ص مرکب ) (گل ...) مضاعف (در گل ). صدبرگ . پربرگ . عبهر پرپر؛ عبهر مضاعف . || پوشیده از پر : زمین کوه تا کوه پرپر بودز فرش همه دشت پرفر بود.فردوسی .
-
پرپر زدن
لغتنامه دهخدا
پرپر زدن . [ پ َپ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول زنان ، مردن ِ جوان بی سابقه ٔ بیماری یا با بیماری کوتاه . پر و بال زدن .
-
پرپر زده
لغتنامه دهخدا
پرپر زده . [ پ َ پ َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نعت مفعولی از پرپرزدن ، نفرینی که زنان کودکان را کنند. ورپریده .
-
پرپر کردن
لغتنامه دهخدا
پرپر کردن . [ پ َ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جدا کردن گلبرگها. پرپر کردن گل ؛ همه ٔ برگهای گلی رااز هم بریده فروریختن . کندن و پراکندن برگهای گل .
-
واژههای همآوا
-
پرپر
لغتنامه دهخدا
پرپر. [ پ َ پ ُ ] (اِ) فرفور. تیهو. (شعوری بنقل از المجمع).
-
پرپر
لغتنامه دهخدا
پرپر. [ پ ِ پ ِ ] (اِ صوت ) پِر و پِر.در تداول کودکان ، آواز پریدن گنجشک و جز آن . آواز پرش مرغ . آواز پرزدن مرغان . رجوع به پِر و پِر شود.- پرپر کردن ؛ برآمدن آواز پرش مرغ (در تداول اطفال ).
-
پرپر
لغتنامه دهخدا
پرپر. [ پ ُ پ َ ] (ص مرکب ) (گل ...) مضاعف (در گل ). صدبرگ . پربرگ . عبهر پرپر؛ عبهر مضاعف . || پوشیده از پر : زمین کوه تا کوه پرپر بودز فرش همه دشت پرفر بود.فردوسی .
-
جستوجو در متن
-
پرناک
لغتنامه دهخدا
پرناک . [ پ َ ] (ص مرکب ) پُرپَر: غُداف ؛ کرکس پرناک . (منتهی الارب ).
-
لادن
لغتنامه دهخدا
لادن . [ دَ ] (اِ) در معنی امروزی لادن نام قسمی گل است از خانواده ٔ تروپئولاسه . دارای ساقه ٔ نازک و خزنده و برگهای گرد و گلهای کم پر یا پرپَر زرد؛ نارنجی یا قرمز ودورنگ . رقمهایش عبارتند از لادن پاکوتاه که در ایران بسیار است و لادن پرپر و لادن گل در...
-
پر و پر
لغتنامه دهخدا
پر و پر. [ پ َ رُ پ َ / پ ِ رُ پ ِ ] (اِ صوت ) پِرپِر. حرکت پر(؟) : پر پروانه پی درک تف شمع بودچونکه پر یافت بخواهد پر و پر پاریدن . مولوی .رجوع به پِرپِر شود.
-
پر و بال زدن
لغتنامه دهخدا
پر و بال زدن . [ پ َ رُ زَ دَ ] (مص مرکب ) پرپر زدن .دست و بال زدن مرغ . و نفرینی است : پر و بال بزنی !