کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پَرّو کِردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرو
لغتنامه دهخدا
پرو. [ پ َرْوْ ] (اِخ ) پروین . ثرّیا. پرَن . و آن چند ستاره است در کوهان ثور : ببالای تو در چمن سرو نیست چو رخسار تو تابش پرو نیست . فردوسی .برخ همچو پرو و ببالا چو سرومیان همچو غزو و برفتن تذرو. (از لغت نامه ٔ اسدی ).سزد که پروین بارد دو چشم من شب ...
-
پرو
لغتنامه دهخدا
پرو. [ پ ِ ] (اِخ ) کشوری جمهوری به امریکای جنوبی بر ساحل اقیانوس ساکن مساحت آن 1358000 کیلومترمربع و 7300000 تن سکنه دارد. پایتخت آن لیماست . اراضی آن کوهستانی است . شهرهای عمده ٔ آن اِل کالااو و آرِکی پا است و معادن گرانبها دارد از قبیل نفت و مس و ...
-
فرانسوا دو پرو
لغتنامه دهخدا
فرانسوا دو پرو. [ فْرا / ف ِ دُ پ ِ ] (اِخ ) راهبی بود که در زمان ابوسعید ایلخانی از طرف پاپ ژان دوازدهم به ایران فرستاده شد تا ابوسعید را به دیانت مسیح راغب سازد و به ویژه او را به حمایت مردم ارمنستان که در زیر فشار مصریان قرار گرفته بودند برانگیزد....