کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پَت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پت
لغتنامه دهخدا
پت . [ پ َ ] (اِ) آهار. آهار جولاهان . و آن چیزی باشد که در جامه مالند تا باریک شود و صیقل گیرد. (لغت نامه ٔ اسدی ). آهار که بر جامه دهند. و غالباً آن لعابی است از کتیرا یا نشاسته یا صمغ و یا لعاب خطمی و جز آن که جامه یا کاغذ و امثال آن بدان آغارند ت...
-
پت
لغتنامه دهخدا
پت . [ پ ِ ] (اِ)شب پره ای است که آنگاه که صورت کرم دارد پشم و امثال آن را خورد و تباه کند. بید. دیوچه . سوس . متّه . عثه . و رجوع به دیوچه شود.
-
پت پت
لغتنامه دهخدا
پت پت . [ پ ِ پ ِ ] (اِصوت ) حکایت صوت پیاپی فتیله ٔ چراغ گاه بآخر رسیدن روغن . جرِست چراغ و شمع میران . بانگ فتیله ٔ چراغ و شمع چون خاموش شدن خواهد. آواز فتیله ٔ چراغ چون روغن آمیخته به آب دارد یا روغن آن نزدیک به برسیدن است .- پت پت کردن (چراغ یاشم...
-
ارگ پت
لغتنامه دهخدا
ارگ پت . [ اَ پ َ ] (پهلوی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) اَرْگپَد. رجوع به ارگبد و ارگ پات و ارجبذ شود.
-
پت آلود
لغتنامه دهخدا
پت آلود. [ پ َ ] (ن مف مرکب ) آلوده به آهار. آهارزده . آهارکرده : آن ریش پرخدو بین چون ماله ٔ پت آلودگوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود.عماره .
-
پت پاپرا
لغتنامه دهخدا
پت پاپرا. [ ] (اِ) بلهجه ٔ هندی ، شاهتره . (طب ).
-
پت جیا
لغتنامه دهخدا
پت جیا. [ ] (اِ) داروئی هندی است .
-
پری پت
لغتنامه دهخدا
پری پت . [ پْری / پ ِ پ ِ ] (اِخ ) شعبه ای از رود دنیپر که از مردابهای پینسک میگذرد و 810 هزار گز طول دارد.
-
تت و پت افتادن
لغتنامه دهخدا
تت و پت افتادن . [ ت ِ ت ُ پ ِاُ دَ ] (مص مرکب ) لکنت پیدا کردن . تت و پت کردن .
-
تت و پت
لغتنامه دهخدا
تت و پت . [ ت ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) تته پته . رجوع به تت و پت افتادن و تت و پت کردن و لکنت پیدا کردن شود.
-
تت و پت کردن
لغتنامه دهخدا
تت وپت کردن . [ ت ِ ت ُ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چون طفل نو زبان باز کرده سخن گفتن . شکسته سخن گفتن چنانکه اطفال . شکسته چنان سخن گفتن که بیشتر حروف به «ت » و «پ » بدل گردد. با زبانی گرفته چون اطفال سخن گفتن .رجوع به تت و پت و تت و پت افتادن و تته پته...
-
پت و پهن
لغتنامه دهخدا
پت و پهن . [ پ َ ت ُ پ َ] (ص مرکب ) از اتباع . پهنی پهن : بینیئی پت و پهن .
-
واژههای همآوا
-
پت
لغتنامه دهخدا
پت . [ پ َ ] (اِ) آهار. آهار جولاهان . و آن چیزی باشد که در جامه مالند تا باریک شود و صیقل گیرد. (لغت نامه ٔ اسدی ). آهار که بر جامه دهند. و غالباً آن لعابی است از کتیرا یا نشاسته یا صمغ و یا لعاب خطمی و جز آن که جامه یا کاغذ و امثال آن بدان آغارند ت...
-
پت
لغتنامه دهخدا
پت . [ پ ِ ] (اِ)شب پره ای است که آنگاه که صورت کرم دارد پشم و امثال آن را خورد و تباه کند. بید. دیوچه . سوس . متّه . عثه . و رجوع به دیوچه شود.