کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پویش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پویش
لغتنامه دهخدا
پویش . [ ی َ ] (اِ)پوپو. پوپک . هدهد. شانه بسر. مرغ سلیمان . (شعوری ص 266 ج 1). و کلمه مصحف پوپش است . رجوع به پوپش شود.
-
جستوجو در متن
-
ورانبر
لغتنامه دهخدا
ورانبر. [ وَ رام ْ ب َ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) آن طرف . (برهان ) (ناظم الاطباء). آن جانب . (ناظم الاطباء). آن سو. (برهان ) (از ناظم الاطباء). جانب و طرف . (انجمن آرا) (آنندراج ) : ناگه شبی ورانبر گردون برآمدم در خلوت وجود به پویش درآمدم .مولوی (از انجم...