کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پولادسنب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پولادسنب
لغتنامه دهخدا
پولادسنب . [ سُمْب ْ س ُ ] (نف مرکب ) که پولاد را سنبد. عظیم سخت : عزم تو کشورگشاو خشم تو بدخواه سوزرمح تو پولادسنب و تیغ تو جوشن گداز.فرخی .
-
جستوجو در متن
-
کشورگشا
لغتنامه دهخدا
کشورگشا. [ ک ِش ْ وَ گ ُ ] (نف مرکب ) فاتح کشور. کشورگیر. مسخر کننده ٔ مملکت : عزم تو کشورگشا و خشم تو بدخواه سوزرمح تو پولادسنب و تیغ تو جوشن گذار. فرخی .خدایگان جهان باد و پادشاه زمین به عون ایزد، کشورگشا و شهرستان .فرخی .
-
سنب
لغتنامه دهخدا
سنب . [ سُمْب ْ ] (اِ) سم چارپایان . (برهان ) (جهانگیری ). سم ستور. (آنندراج ). || گرد باشد که از سنب ستوربرآید. (تفسر ابوالفتوح ). || پای که به عربی رِجل خوانند. (برهان ) (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) و (آنندراج ). پای . رِجل . (ناظم الاطباء) : ما ببوش...