کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوشنسپهری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سپهری
لغتنامه دهخدا
سپهری . [ س ِ پ ِ ] (اِخ ) از زواره ٔاردستان و در اصفهان بسر میبرده ، گویند اشعار بسیاری در مقوله ٔ گفتار و کمال فضیلت نیز داشته و سالک طریقه ٔ صوفیه بود. پاره ای تحقیقات در مثنویات کرده . حال شعری از او در میان نیست مگر این شعر : ز عمر خضر فزون است ...
-
سپهری
لغتنامه دهخدا
سپهری . [ س ِ پ ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به سپهر. رجوع به سپهر شود.
-
سپهری بخارایی
لغتنامه دهخدا
سپهری بخارایی . [ س ِ پ ِ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) از افاضل شعرای زمان سامانیه و دیالمه بود و با ابوالمؤید بلخی و ابوالمثل بخارایی معاشرت نموده ، گویند زمان رودکی را دریافته . او راست :شاخهای مورْد بررفته ببین و برگهاش برشکسته حلقه اندر حلقه چون زلفین یاربو...
-
سپهری هندوستانی
لغتنامه دهخدا
سپهری هندوستانی . [ س ِ پ ِ ی ِ هَِ ] (اِخ )اسمش نظام شاه ، پادشاهی خوش صحبت و کریم الطبع بود. از سلاطین هند هیچکدام مثل او عراقی دوست و مغل پرست نبوده و بهمین جهت است اشخاص بااستعداد وقتی که از اینجا میروند بدو پناه میبرند، مگر این که قضا آنان را بس...