کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوزن
لغتنامه دهخدا
پوزن . [ پ ُ زَ ] (اِخ ) نام بخشی از آروش ولایت پری وا. کنار رود رن بفرانسه . دارای راه آهن و 2750 تن سکنه .
-
پوزن
لغتنامه دهخدا
پوزن . [ پ ُ زِ ] (اِخ ) پوسنان ، بفرانسه پوزنانی . نام شهری مستحکم ، مرکز ایالتی بهمین نام در پروس کنار نهر وارته ، واقع در 255 هزارگزی شرقی برلن و دارای 68315 تن سکنه و مدرسه ٔ صنعتی ، مدرسه ٔ متوسطه ، مدرسه ٔ مخصوص برهبانان ، کلیسای بدیع البنا و ا...
-
پوزن
لغتنامه دهخدا
پوزن . [ پ ُ زِ ] (اِخ ) یکی از ایالات کشور پروس محدود ازطرف شمال بخود پروس و از سوی مغرب به براندنبورگ و از جنوب به سیلیریا و از مشرق به لهستان بمساحت 28956 هزارگز مربع. و دارای 1715618 تن سکنه . نصف بیشتر لهستانی و باقی آلمانی و مرکز آن پوزن میباشد...
-
پوزن
لغتنامه دهخدا
پوزن . [ زَ ] (اِ) زمینی را گویند که بجهت زراعت کردن پاک کرده باشند. (برهان ). پوژن . (شرفنامه ).
-
جستوجو در متن
-
پوزنانی
لغتنامه دهخدا
پوزنانی . [پ ُ] (اِخ ) پوزن . پوسنان . رجوع به پوزن شود.
-
پوسنانیا
لغتنامه دهخدا
پوسنانیا. [پ ُ] (اِخ ) رجوع به پوزن و رجوع به پوزنانی شود.
-
پوژن
لغتنامه دهخدا
پوژن . [ ژَ ] (اِ) آبله ها که از کثرت کار بدست پدید آید. || زمین پاک . (آنندراج ). زمین پاک کرده . (شرفنامه ٔ منیری ). پوزن . (برهان ).