کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوران
لغتنامه دهخدا
پوران . (اِ) جمع پور. پسران . || خلیفه . جانشین . || یادگار. (برهان ).
-
پوران
لغتنامه دهخدا
پوران . (اِخ ) ملکه ٔ ایران . رجوع به پوراندخت و رجوع به بوران شود.
-
پوران
لغتنامه دهخدا
پوران . (اِخ ) نام شهر کنوج (قنوج ). (جهانگیری ). فوران . (رشیدی ). رجوع به پور و رجوع به پورا شود. || دهی است بخراسان . (رشیدی ).
-
واژههای مشابه
-
عرب پوران
لغتنامه دهخدا
عرب پوران . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس ناحیه ای دشتی است . هوای آن معتدل است . 150 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ پنج ارخ تأمین میشود.محصولاتش برنج و غلات و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است ....
-
قلعه پوران
لغتنامه دهخدا
قلعه پوران . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) در کوههای رامیان قرار دارد. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 172).
-
پوران تروش
لغتنامه دهخدا
پوران تروش . (اِخ ) نام ساحری که در زمان خود مثل و مانند نداشت . (برهان قاطع). صاحب انجمن آرای ناصری گوید نام ساحری بود معاصر زردشت -انتهی . باید دانست که طبق سنت زرتشتیان شهادت زرتشت بدست یکتن تورانی بنام براترک رش ، برات رش ، برات رییش و یا برادرش ...
-
پوران تروی
لغتنامه دهخدا
پوران تروی . [ پ ُرْ رِ] (اِخ ) به آلمانی پرونت - روت . کمونی در سویس (برن )، در ژورا : شهر عمده آژوا، دارای 6953 تن سکنه و صنایع ساعت سازی و کفاشی .
-
پوران دخت
لغتنامه دهخدا
پوران دخت . [ دُ ](اِخ ) مشهور با باء فارسی و لکن در سکه های پهلوی باباء موحده است (بوران ) بدون کلمه ٔ دخت . رجوع شود به سکه های ساسانی تألیف دمرگان . بروایت شاهنامه وی دختر خسرو پرویزبن هرمزبن انوشیروان و ملکه ٔ ایران پس از قتل شهریار و پیش از آزر...
-
جستوجو در متن
-
توران دخت
لغتنامه دهخدا
توران دخت . [دُ ] (اِخ ) مصحف پوراندخت . رجوع به پوران دخت شود.
-
شهرویه
لغتنامه دهخدا
شهرویه . [ ش َ رو ی َ / ش َ رَ وَی ْه ْ ] (اِخ ) نام دختر پرویز و خواهر پوران دخت . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 25).
-
پور بوجهل
لغتنامه دهخدا
پور بوجهل . [ رِ ج َ ] (اِخ ) پور ابوجهل . نام عکرمةبن ابی جهل است که مسلمانی گرفت : پور آن بوجهل شد مؤمن عیان پورآن نوح نبی از گمرهان .مولوی .
-
بیوگان
لغتنامه دهخدا
بیوگان . [ ب َ ] (اِ) پیوگان . عروس : بیک جا بر بیوگان و خسوران بیوگان دختران داماد پوران . (ویس و رامین از جهانگیری ).رجوع به پیوگان شود.
-
بورقان
لغتنامه دهخدا
بورقان . (اِخ ) دهی از دهستان فراهان علیا بخش فرمهین است که در شهرستان اراک واقع است . دارای 685 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2). پوران دختر کسری آن را بنا کرده است . (تاریخ قم ص 78).