کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهندز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پهندز
لغتنامه دهخدا
پهندز. [ پ َ دِ ] (اِخ ) تصحیف پهندر. رجوع به پهندر شود: فضلویه خروج کرد و او را بگرفت و بقلعه ٔ پهندز محبوس کرد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 166). و ابوغانم پسر عمیدالدوله چون بر قلعه ٔ پهندز بود خراب کرد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 133).
-
جستوجو در متن
-
رامانیان
لغتنامه دهخدا
رامانیان . (اِخ ) شبانکارگان . ابن البلخی گوید: این قوم قبیله ٔ فضلویه بودند و زعیم ایشان پدر فضلویه بود. نام او علی بن حسن بن ایوب و همگی شبانی کردندی . و این فضلویه بکار خویش و شبانی مشغول بودی پس فضلویه بخدمت صاحب عادل رفت و این صاحب وزیری بود سخت...