کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهل شاهسدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پهل شاهسدان
لغتنامه دهخدا
پهل شاهسدان . [ پ َ ل ِ هَِ ] (اِخ ) پهل شاهستان . پهل آراوادن (موسی خورنی ). پارت ، بالاخص در تداول ارامنه یا آنچنانکه در مدارک ارمنی آمده است . این صفحه بین کپت داغ و سرخس بوده است . (ایران باستان ج 3 ص 2183 و 2595 و 2597 و 2611). رجوع به پهلو شود.
-
واژههای مشابه
-
کای پهل
لغتنامه دهخدا
کای پهل . [ ] (هندی ، اِ) اسم هندی قنابری است . (فهرست مخزن الادویه ). کای پل . رجوع به کای پل شود.
-
گل کن پهل
لغتنامه دهخدا
گل کن پهل . [ گ ِ ک ُ پ َ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خمیر بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . هوای آن گرم و دارای 146 تن سکنه است . آب آن از چاه و باران و محصول آن غلات و خرماست . شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
شاهستان
لغتنامه دهخدا
شاهستان . [ هَِ ] (اِخ ) شاهسدان . مؤلف ایران باستان نویسد: ارشک بزرگ پسر پادشاه تتالیان درپهل شاهسدان در صفحه ٔ کوشان میزیست . و شاهسدان مبدل شده ٔ شاهستان است و گوید این اسم [ پهل شاهسدان ] با گرگان مطابقت میکند. (ایران باستان ج 3 ص 2595).
-
پهلو
لغتنامه دهخدا
پهلو. [ پ َ ل َ ] (اِخ ) پهله . پارت . (ایران باستان ج 3 ص 2592 و 2593).پرتو.اسم پارت در زبان پارسی باستان پرثوه بوده (کتیبه های داریوش بزرگ )، بمرور زمان پرثوه به پرهوه و پلهوه بدل شده است ، بعضی نویسندگان ارمنی «پهلوانی » راموافق تلفظ زمان خود پلهو...
-
ارشک
لغتنامه دهخدا
ارشک . [ اَ ش َ ] (اِخ ) بزرگ ، بقول سبه اوس اسقف ارمنی . در سال یازدهم سلطنت آن تیوخوس پارتیان شوریدند و ارشک پسر پادشاه تتالیان که در پَهل شاهسدان در صفحه ٔ کوشان میزیست ، حکومت رابدست گرفت و همه ٔ مردمان مشرق و نیز شمال مطیع او گشتند. رجوع به ایرا...